🍃یار باتدبیرم من که مثل تو نیستم. تو صبرت زیاد و من عجول. تو نگاهت به افق‌های دور دوخته و من حتّی مقابل پایم را به زور می‌بینم. از من چه توقعی داری آقا؟! من که مثل تو نیستم. تو دستت در دست خدا و من دست در دست شیطان. تو نگاهت به زبان خدا دوخته و من منتظر فرمان شیطان. از من چه توقعی داری آقا؟! من که مثل تو نیستم. تو راضی به رضای حق و من بندۀ همیشه شاکیِ خدا. تو آنچه را که خدا صلاحت بداند، مصلحت خویش می‌دانی و من جز آنچه خودم می‌فهمم، صلاحی برای کارم نمی‌یابم. از من چه توقّعی داری آقا؟! من که مثل تو نیستم. آرزوی تو رسیدن به بهشت رضوان و آرزوی من رسیدن به خواسته‌های دلم. تو جهنّم را جز خشم خدا نمی‌بینی و من دنیا را بدون خواسته‌های دلم جهنّم نقد می‌بینم. از من چه توقّعی داری آقا؟! از همچو منی تدبیر بر نمی‌آید. آمده‌ام رشتۀ تدبیرم را به تو بسپارم. تدبیر زندگی به دست من اگر باشد جز فلاکت چیزی به بار نمی‌آید. التماس می‌کنم هر چه زودتر رشتۀ تدبیرم را به دست بگیر دارم خودم را به باد فنا می‌دهم. شبت بخیر یار باتدبیرم! @abbasivaladi