🍃حضرت یار حال و احوال‌پرسی‌ها عجب ظرفی هستند! چه قدر حیف که تا امروز از این ظرف، غافل بودم! حال و احوال‌پرسی‌ها ظرف محبّت تو می‌شوند چرا هیچ گاه این ظرف را از محبّت تو پر نکردم؟ دوستم به من یاد داد که بعد از سلام و علیک باید از تو بپرسم از حال و روز تو، از این که آیا خبری از تو هست یا نه؟ بی‌خبرتر از کسی که خبری از تو نمی‌گیرد، کیست؟ من تازه دارم معنای «حرف لغو» را می‌فهمم. چه قدر از حرف‌هایم لغو بود و نمی‌دانستم! اگر با کسی نشستیم و بلند شدیم ولی حرفی از تو نشد باید همۀ حرف‌هایمان را لغو بدانیم. با دوستم وقتی سلام و علیک می‌کنم دلم پر می‌زند برای نشستن و یک دل سیر حرف زدن. او جز تو دغدغۀ دیگری ندارد. برای همین هم در بارۀ هر چیزی که حرف می‌زند از واژه واژۀ کلامش، بوی تو می‌آید. گاهی که من مسیر سخن را به سویی منحرف می‌کنم که دلخواه تو نیست دوستم لب می‌گزد، یعنی سکوت. حرف زدن از چیزی که دلخواه تو نیست در مرام عاشق‌های حرام اندر حرام است. در قانون دوستی ما یا باید از تو حرف زد یا حرفی را زد که تو دوست داری. جز این دو هر حرفی عقوبت دارد. عقوبتش هم دور شدن از توست. چه قدر دوست دارم زودتر برسم به جایی که دوستم رسیده. دلم آرام است که تو کمکم می‌کنی. شبت بخیر حضرت یار! @abbasivaladi