🍃چاره بیچارهها
دلم تنگ حرفهای احساسی است.
گهگاهی به خودم اجازه میدهم
حرفهای خیلی عاشقانه بزنم.
تو هم بزرگواری و اجازه میدهی.
آدمی که عاشق نیست
حقّ گفتن حرفهای احساسی را ندارد
امّا قاعدهها در پیشگاه تو جا به جا میشود.
اگر این طور نبودی، تاب آوردن زندگی مشکل بود.
مدّتی بود که حرفهای احساسی نمیزدم
امّا مگر نشست و برخاست با دوستم
میگذارد آن حرفها را فراموش کنم.
دیشب تا صبح شنیدم که دوستم داشت التماست میکرد:
التماس بوسه، التماس آغوش، التماس نوازش.
از حرفهایش فهمیدم که بوسۀ تو را یک بار چشیده
و آغوش گرمت را احساس کرده
و دستانت را به نوازش روی سرش کشیدهای.
طوری از خاطرات بوسه و آغوش و نوازش میگفت
که دلم آب شد و وجودم شد عطش.
ماندم و این سؤال: من که نچشیده دارم آب میشوم
دوستم که چشیده چگونه تاب آورده.
ضجّههای التماسش دلم را ریش ریش کرد.
امشب از تو میخواهم که حاجت دوستم را بدهی
و باز هم سهمی از بوسه و آغوش و نوازش نصیبش کنی
و التماس میکنم مرا هم مثل او بیچاره کن
بیچارۀ بوسه و آغوش و نوازش.
چه قدر این بیچارگی زیباست!
شبت بخیر چارۀ بیچارهها!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi