🍃تنها سرمایه زمین مصیبت‌زده گاهی همۀ‌ هستی خودش را بر باد رفته می‌بیند. تماشای نگاه چنین آدمی، دل شیر می‌خواهد. شنیدن صدای ضجّه‌اش، قلب سنگ را آب می‌کند. تا چنین مصیبت‌زده‌ای را نبینیم، معنای مصیبت را درک نمی‌کنیم. چنین آدمی دلش چنان از دنیا کنده می‌شود که با هیچ رشته‌ای نمی‌شود دلش را به دنیا بست. من وصف این مصیبت‌زده‌ها را شنیده‌ام؛ ولی تا به حال ندیده‌ام. آقا! تو همۀ سرمایۀ زمینی و ما جز تو هیچ سرمایه‌ای نداریم. هر چه نامش دارایی و سرمایه باشد، بدون تو جز وزر و وبال چیز دیگری نیست. سرمایه، فقط تویی و من تو را ندارم. تو بر باد نرفته‌ای؛ ولی من عمری را که می‌شد با آن تو را به دست بیاورم، به دست باد داده‌ام. تا امروز تو را نداشته‌ام. یقین دارم. بعد از این تو را خواهم داشت؟ نمی‌دانم. مصیبت‌زده‌تر از من کیست؟ هیچ کس؛ ولی چرا تماشای نگاه من، دل شیر نمی‌خواهد و کسی از من صدای ضجّه‌ای را نمی‌شنود؟ تو می‌دانی؟ شبت بخیر تنها سرمایۀ زمین! @abbasivaladi