🍃راز با تقوا شدنم لباس نو خریدم؛ ولی دیگر هیچ حسّ و حالی ندارم در لباس‌های تازه. دلم همان لباس‌های کهنه را می‌خواهد؛ رنگ و رخ رفته و پوسیده. دوست داشتن کهنگی را حتّی اگر نشانۀ افسردگی بدانند، من این افسردگی را ترجیح می‌دهم به شاد شدن با لباس‌ها نو. وقتی از شما یاد گرفتیم که لباس تقوا بهتر است؛ ولی هیچ گاه دغدغۀ نو کردن لباس تقوا را نداریم، همان بهتر که لباس‌هایمان کهنه باشد. چه قدر زشت است دست و پا زدن برای تازه کردن لباس‌های تن و بی‌خیال نشستن در برابر لباس تقوا. مرا در لباس‌ها نو تماشا نکن. بگذار یک روز برسد که لباس تقوایم تازه و نو شود، آن وقت بایست و سر تا پایم را تماشا کن. لبخند تو در هنگام تماشای من، مایۀ شادی‌ام تا قیامت است. دعایم کن. در سرمای هوا و هوس، روحم به لرزه افتاده است. بدجور محتاج لباس تقوا هستم. شبت بخیر راز باتقوا شدنم @abbasivaladi