🍃دل نگرانی
چرا این قدر نگرانی؟!
مگر با رفتن من از دل تو
چه چیزی در این عالم جا به جا میشود؟
من اگر جهنّمی شوم
چیزی که از بهشت تو کم نمیشود.
مگر خودتان نگفتهاید
کار ما جز بندگی چیز دیگری نیست
و رسالتمان رساندن آشکار پیام خدا؟
خب، تو بندگیات را کردی
پیام خدا را به من رساندی
محبّتت را در حقّم کامل کردی
شب و روزت را گذاشتی برای این که من جهنّمی نشوم.
همین حالا فریاد میزنم تا همه خوب بشنوند
که تو هر چه داشتی، آوردی تا من بهشتی شوم.
این من بودم که جهنّمی شدن را انتخاب کردم.
آقا!
دنیایی منتظر آمدن توست.
این درست است که داری خودت را
برای همچو منی میکُشی؟
من ارزش این همه دلنگرانی را دارم؟
غصّۀ من خواب راحت را از تو گرفته.
تو کارت زیاد است.
باید خوب بخوابی.
چرا برای من گریه میکنی؟
اشک تو ارزشش بیشتر از آن است
که جز خدا کسی قیمتش را بداند.
با هر قطره از این اشک، میشود همۀ بهشت را خرید
و همه را بهشتی کرد.
چرا این اشکها را خرج من میکنی؟
میدانم قوّت تو خدایی است
امّا بار من هم سنگین است.
این بار را بر زمین بگذار
کمی هم که از سنگینی بار روی دوشت کم شود
خودش غنیمت است.
دیگر از بار بودن خستهام.
در را باز کن و مرا خلاص کن از سنگینی بارِ بار بودن.
خوش به حالت که تا امروز
بال بودهای؛ امّا بار، هرگز.
حساب دستت هست
حتّی اگر از دست من بیرون رفته باشد.
میدانی چند شب است که دارم التماس میکنم
در دلت را باز کنی تا من بروم و دیگر بارت نباشم.
امشب هم گذشت و در را باز نکردی.
عیبی ندارد.
این بار سنگین و کمرشکن مهربانیات را
بگذار کنار بارِ بار بودنم.
حتماً خیالت آسوده است که توان کشیدنشان را دارم.
شبت بخیر مهربان من!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi