🍃چشم و گوش و زبان خدا این که یک روز می‌میرم، یقینی است و در آن روز چشم و گوش و زبانم از کار می‌افتد شکی نیست. ولی اصلاً بعید نیست پیش از آن که بمیرم خدا گوش و چشم و زبانم را بگیرد. گوش آفریده شد تا صدای تو را بشنود و خدا چشم را خلق کرد تا تو را ببیند و زبان را در کام گذاشت تا با تو عشق‌بازی کند. شکر نعمت گوش و چشم به این است که به قدری خوب بندگی کنیم که شایستۀ دیدن جمال تو و شنیدن کلام تو شویم. این گونه بندگی نکردن، کفران نعمت چشم و گوش است. وقتی شایستۀ دیدن جمال تو نباشیم زبانی که در کام داریم هم به درد نمی‌خورد. با این زبان اگر نشود در حالی که رو به رویت نشسته‌ایم با تو همکلام شویم، لال باشیم بهتر است. تعداد واژه‌هایی که از این زبان بیرون آمدند و خرج حرف زدن با کسی غیر از تو شدند در دستم نیست و خجالت می‌کشم از تعداد واژه‌هایی حرف بزنم که بر زبانم جاری شدند و به سوی تو آمدند. آقا! من اگر در غیابت کمتر با تو سخن می‌گویم از آن روست که عادت کرده‌ام با آدم‌ها رو به رو حرف بزنم. این کمتر حرف زدن را التماس می‌کنم به پای کم محلّی ننویس. با من دوست شو، آن وقت ببین چه قدر با تو حرف خواهم زد. صبح و شام اگر پیش تو باشم لحظه‌ای از حرف زدن با تو ملول نخواهم شد. چشم و گوش و زبانم را نگهدار و از خدا بخواه، چوب کفران این نعمت‌ها را بر من نزند. همۀ همّتم را خرج می‌کنم تا این نعمت‌ها خرج تو شوند. شبت بخیر چشم و گوش و زبان خدا! @abbasivaladi