#روی_حور
#کوچه
السلام علیک یا مظلومه ياشهیده
یا فاطمة الزهرا علیهاالسلام
ابر سیاه پرده به روی ستاره زد
دشمن رسید و بر رخ مادر شراره زد
از کینه های روز غدیرش توان گرفت
یکجا دو قلب را به کمانش نشان گرفت
می خواستم که قد بکشم در برابرش
باشم پناه مادر و روی مطهرش
با ضرب ِدست او به زمین خورد مادرم
افتاد کوه صبر پدر در برابرم
از یک طرف تمامی رخسار ضربه خورد
از سوی دیگر از لب دیوار ضربه خورد
بد زد که حال مادر ما احتضار شد
چشمی که بوسه گاه نبی بود تار شد
وجهی که بود مایه ی آرامش نبی
شد آسمان تیره ی پیوسته در شبی
شد گریه های کوچه ی غربت همیشگی
بر روی حور ، ردّ جسارت همیشگی
از آن به بعد غُصّه ی من بی حساب شد
رفتن به کوچه و گذر از آن عذاب شد
از آن به بعد نور خدا در حجاب رفت
روی کبود فاطمه پشت نقاب رفت
من ماندم و گلایه و درد نگفتنی
قلبم همیشه از غم سیلی شکستنی
از بعد کوچه خنده ی من ناپدید شد
مویم میان روضه ی کوچه سپید شد
هر چند من شهید جنایات همسرم
در واقع کشته از غم سیلی به مادرم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158