السلام علیک یا علی اصغر علیه السلام زبان حال حضرت رباب با شش ماهه علیهماالسلام در آسمان کرب و بلا یک سحاب نیست یعنی دعای مادر تو مستجاب نیست باران که هیچ، بر لب زخم تو اصغرم مرهم به جز حرارت این آفتاب نیست خیمه به خیمه در طلب آب رفته ام امّا برای کام تو یک قطره آب نیست هاجر شدم که چشمه ی آبی رقم زنم اینجا ولی برای  تو غیر از سراب نیست ناخن نکش به سینه ی من با عطش علی در سینه ی شکسته به جز اضطراب نیست رفتی به سوی دشمن و می دانم ای علی بر زنده ماندن تو حساب و کتاب نیست یک تن میان لشکر دشمن به خود نگفت خنده به اشک کودک تشنه ثواب نیست آب فرات مهریه ی مادر تو است لازم به خواهش پسر بوتراب نیست اسمت علی ست کینه ی حیدر سبب شده اشک تو را به غیر سه شعبه جواب نیست قلب حسین و حنجر تو شد نشان تیر بر آن سه شعبه بهتر از این انتخاب نیست حالا حسین مانده و خجلت ز روی من بدتر از این برای دل او عذاب نیست گهواره ی خیالی تو عایدم شده ذکری به روی لب به جز(اصغر بخواب)نیست هر کس که دید رأس تو را روی نیزه گفت: سوزنده تر ز آتش قلب رباب نیست دارم دعا به دست نیفتی ز روی نی چاره برای دست میان طناب نیست راحت شدی علی تو ندیدی اسارتم شکر خدا که درد تو بزم شراب نیست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158