🔻 تن‌آرایی ظالمانه ✍️ محسن عبدالله زاده، عضو تحریریه مدادالفضلاء در روزنامه سراسری سراج نوشت گناه من چیست؟ می خواستم زیبا شوم، دوست دارم دیده شوم، به من توجه شود، متمایز باشم، از پیری متنفرم، از چین و چروک از فرتوتی ، متنفرم و ... جملاتی که از زبان قربانیان زیبایی همراه با کوهی از بغض و اندوه گفته می شود. افرادی که چندی پیش اسیر زرق و برق تبلیغات آرایشی و اعمال و جراحی های زیبایی شده و امروز پیامدهای این اسارت سلامت جسم، روان و روحشان را گرفته است. انسان فطرتا خواهان زیبایی و محبوبیت است. دوست دارد زیبا باشد، زیبایی ببیند، محبوب باشد و با آنها که محبوب و عزیزند ارتباط بگیرد، برای آن هزینه هم می دهد. اگر این فطرت دست نخورده باشد، سمت و سوی الهی خواهد داشت، همان خداوندی که در وصفش می خوانیم: إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَال و اگر غبار غفلت روی فطرتش آمد در تشخیص مصادیق زیبایی، محبوبیت و عزیز شدن، دچار اشتباه می شود. انسان از سه بعد جسمی ، روانی و روحی تشکیل شده است که نازل ترین این ابعاد، بعد جسمی و عالیترین آن بعد روحانی یا همان بعد الهی اوست. و در واقع انسانیت انسان به همین بعد رحمانی و معنوی اوست و الا در بعد جسمی با دیگر حیوانات مشترک است و چه بسا حیواناتی که در رنگ و اندام و اندازه زیباتر و جذاب تر از او باشد. انسانی که پی به حقیقت الهی خود می برد، فطرتش هم همسو با این اکتشاف، خواسته و نیازش را در قالب بعد روحانی مطرح و اغنا می کند و اگر درکی از این بعد عالی نداشته باشد متاسفانه در حجاب جسم گیر می کند و فطرت نیمه جانش هم نیازهایش را در حد همین بعد حیوانی می طلبد و چون پاسخ قانع کننده ای نمی یابد مدام از این شاخه یه آن شاخه می پرد و می کوشد نیازش را بر طرف کند. انسان خواهان زیبایی است اما تنها مصداق اسفل و کوچک این زیبایی در جاذبه های جسمی و مادیست و اصل و حقیقت زیبایی در ساحت روح و ملکوت اوست که جلوه گری می کند. انسانی که درکی از بعد روحی و ملکوتی خود ندارد مانند شخص نابینایی است که از دیدن اطراف خود محروم است. این انسان زیبایی، محبوبیت و عزیز شدن را دوست دارد اما به ناچار میزبانی جز جسم و ماده برای اجرایش نمی یابد. از اینرو هرچه بیشتر می کوشد بی نتیجه تر و خسته است مانند نوشیدن از آب شور دریا. چه شکرهاست در این شهر که غافل شده اند شاهبازان طریقت به مقام مگسی. انسان امروزی در یک جاهلیت مدرن گیر افتاده است جهلی که او را به ناکجاها می کشاند. هر روز به آب و آتش می زند تا روی آرامش ، اطمینان، سکینه و وقار را ببیند ولی دست از پا دراز تر می رسد سر جای اولش. برای دیدن این وضعیت زحمت زیادی نمی خواهد؛ کافیست سری به سایت ها و فضاهای مجازی مختلف بزنید، یکی از مجموعه تبلیغات پر تیراژ، مربوط به زیبایی و زیباسازی جسم است. از کاشت مو گرفته تا پیکرتراشی، تزریق ژل و کاشت ناخن. انسانی که حقیقتش به بعد ملکوتیش است چطور اسیر جسم شده است؟ جسمی که برای روحش مرکب و حمّالی بیش نیست. تصور کنید قصد مسافرت به مشهد دارید، مضحک نیست اگر ببینید گروهی از مسافران به محض ورود به قطار مشغول تعویض پرده و مبلمان و چیدمان واگن اند؟ جوری حرص و جوش می خورند، تمرکز می کنند انگار قرار است تا آخر عمر در قطار بمانند؟ حکایت آنهایی که این روزها مشغول تن آرایی شده اند اینگونه است. انگار نه انگار این جسم از بین رفتنی است و ابدیت را قرار است با حقیقت اصلی انسانی، با روح و جان بگذرانیم؟ از نگاه دیگر، انسانی که هیچ شناختی از هستی و ابعاد آن ندارد، از مرگ، قیامت، ابدیت و ... بعید نیست خودش را سرگرم این تن پروری ها بکند. درد بی دردی بدترین دردهاست، انسان آنقدر بی خیال و بی توجه به خلقت و هدف خلقتش شود که مهمترین دغدغه اش زیبایی جسم فانی اش باشد. تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت. انسانی که درکی از مرگ، آخرت، ملکوت و قیامت ندارد و اینچنیین مفاهیم برایش ناآشناست باید هم به آب و آتش بزند تا آثار و نشانه های پیری و فنای جسم را از خودش بزداید. چون حقیقتش را در همین جسم می بیند، پیری و نابودی اش یعنی انسان. از اینرو می کوشد در ظاهر هم که شده، هزار بلا بر سرجسمش بیاورد تا جلوه جوانی بگیرد. در پایان اگر بخواهیم جمع بندی داشته باشیم؛ انسان فطرتا خواهان زیبایی است اما به جای پرداختن به جسم و ظاهر فانی، حقیقت زیبایی را باید در روح و جانش بیابد و آن را زینت دهد. از نگاه دیگر انسان خواهان جاودانگی است و این جاودانگی نه در جسم بلکه در روح او مصداق پیدا می کند اما متاسفانه انسان می کوشد ظواهر و نشانه های پیری و فنا را در جسم خود از بین ببرد. @HOWZAVIAN