مدتی بود بعد از ظهر‌ها 😴می‌خوابیدم و با صدای بچه‌ها🗣 از خواب می‌پریدم و این در حالی بود که مدت اندکی از خواب من گذشته بود.😢 من هم به شدت عصبی🤯😖 می‌شدم و با رفتارم استرس به بچه‌ها منتقل می‌شد؛ تا اینکه به مرور دیدم که از صبح که فرزندم 🧒🏻بیدار میشه نگران خواب بعد از ظهر من هست، با نگرانی می‌پرسه مامان می‌خوای بخوابی؟!😥 و هنگام عصر هم با گریه اجازه خوابیدن به من نمی‌داد.😢 برای من که فرزند شیرخوار🤱🏻 دارم خواب عصر به شدت نیاز دارم و این برای من کابوس شده بود که نمی‌تونم استراحت کنم. اما ترس فرزندم را کامل می‌دیدم که از خواب من ناشی می‌شد.🤔 تصمیم گرفتم مدتی نخوابم و به او آرامش دهم. این پروسه حدود یک ماه زمان برد تا به مرور خوب شد و خودش پیشنهاد خوابیدن به من می‌داد.👌 دیگر از ترس و اضطراب ناشی از خواب عصرانه من خبری نبود. 🌸شکی نیست اضطراب و لجبازی که در وجود بچه‌ها هست به رفتار ما والدین برمی‌گرده. اگر در همان کودکی به دنبال حل ریشه‌ی اینها نگردیم، در بزرگسالی به شکل‌های مختلفی بروز خواهد داشت. حواسمون باشه بچه‌ها از نیازهای درونی ما خبر ندارن و نمی‌تونن درکی از شرایطی که در آن هستیم داشته باشند.