🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 مجنـون  تر از مجنــون ، لیـلاتـر از لیــلا دارم دلـــی عاشـــق ، شیـدا تر از شیدا در یک نظر ، هر دل ، شـد مبتـــلای او دلبنـــدِ  لیــلا  هسـت در دلبــری ، یکتــا ماهِ تمــــام است و شهــزادهٔ خورشـید آیینـــه ای   کامــل  از خلقـــتِ  طـاهـا مهتاب یا خورشید ، ماه است یا اختر؟ در آسمــان ، گل کرد  پیدا تر از  پیـدا مَـه در مَحاق افتاد ، تا روی ماهـش دید خورشیـد، سر ،خَـم کرد در پایِ این آقا شد آسمان ، آغـوش ، در روز میــلادش در برگــرفت از عــرش ، قنــداقـهٔ او را ای راست قامت ها !سرهایتان خَـم باد در پیش آن قامت ، رعنــا تر  از رعنـــا "الله اکبــــر" از   لبهـــای اکبــر ریخــت صــــوتِ اذانِ  او  دلبــــر تــریـن   آوا بینِ بنی هاشــم او اَشبـَـهُ النّــاس است بر احمــــد   مختــــار ،  پیغمبـــر   والا در صورت و سیرت ، تصویری از احمد ماهِ مَلَـکْ منظـــر ، شمــسِ فلک پیــما بیت الحسیـن است این یا خانهٔ حیدر؟ نام   علــــی آمــد ،  از  عــــالـمِ   بالا نام علی راز است،با عرش دمساز است در مرتبت ، عالی ، مشتق شد از اعـــلا او در رجــزهــایش ،  نام علــی بر لب می آوَرَد  هـر بــار ، زیبــا تر  از  زیـــبا با هر "علــی" گفتـن ، تب می کند دشمن گل_زخمــه هایی نو ، می روید از اعضا بایــد  که بنـویســم ، از  روز  میـــلادش باز ایـن قلـــم چرخیـد تا ظهــر عاشـورا در مشقِ شمشیرش ، درس شجاعت را می گیرد از دستِ  عبـاسِ  مَـه سیمـــا دستش کرمخانه ، لطفش چه بی پایان دارد   دلی عـاشــق ، دریـاتر  از  دریـا حیـف است این دریا ، درکامِ جان ریزد لب تشنــــگی را از ،  انگشـــترِ   بـابـا (کیمیا)