اگر ما بتوانیم از چنین فضایی استفاده کنیم و اجازه بدهیم در حوزههای علمیه آزاداندیشی باشد و فکر نکنند که مثلا توحید یا رسالت ولایت باید صرفا با نگاه همانها ارائه شود [آنگاه شاید بتوانیم از این بزرگان منتفع شویم]. الان خیلیها با زیارت جامعه هم همراه نیستند و نمیتوانند آنچه را که در اینجور منابع آمده است را باور داشته باشند و با آن برخورد میکنند، به جهت اینکه نوع تفسیرهایی که برای آن ارائه میشود برای آنها قابل تحمل نیست همانطور که برخی از ادعیه و مناجاتها هم برای آنها قابل هضم نیست. ذیل دعای عرفه سالار شهیدان را بعضی برنمیتابند و سعی میکنند که بگویند اینها مربوط به صوفیه است و منسوب به عالمان یا اهلبیت نیست پس تمام تلاششان این است که اینها را از صحنه روایات و ادعیه خارج کنند و بگویند این جملات سابقه نداشته است و در سنت اهلبیت ما یا در ادعیه و قرآن نبوده و بر اساس تحلیل دیگران از جمله عرفا و صوفیه است. این [مساله] در تاریخ ما وجود داشت و ما فکر میکنیم که این مقداری که از امامت و ولایت میفهمیم همینقدر است ولاغیر، درحالیکه دسترسی ایشان به منابع عمیقتر بود و حشرشان به مسائل ولایی و توحید و معارف بیشتر بود و بر اساس این حشر بهتر توانستند مسائل را ببینند اما اینها چون نمیتوانستند مسائل را ببینند، سطح معرفتشان متفاوت بود. [لذا] آنها هم تیغ جراحی فقاهتی در دست داشتند و تا توانستند مسیر را برای خودشان باز میکردند و برای دیگران میبستند. اگر جامعه بخواهد رشد کند و نگاه عمیقتری به مباحث [پیدا کند] بایستی اجازه بدهد که این حرفها به میدان بیاید و نگران نباشد؛ چراکه خود این عالمان محکماتی را به صحنه آوردند که هرگز آن محکمات اجازه نمیدهد که انحراف معرفتی اتفاق بیفتد، بلکه چون در ذهن آن [اهل جرح] این معرفتها تاکنون نبوده است، فکر میکنند توحید یا ولایت صرفا همین میزان است. در منابع ما، در منابع وحیانی ما هم هست که توحید بر سه قسم است، توحید عوام، توحید خواص و توحید اخص؛ یا حتی در مقام عمل هم گفتهاند روزه [بر سه قسم است] روزه عوام، روزه خواص و اخص. اگر روزه اخص اتفاق افتاد، برخی از عموم میتوانند و میگویند که [اخص] این را از خودشان درآوردهاند [یا بگویند این] سبک و سلیقه صوفیهاست و امثال ذلک.
بههرحال اینها مسائلی است که متاسفانه در حوزهها وجود دارد و بستن راهها و محدود کردن مسائل معرفتی است. آقای حسنزاده رضوانالله علیه اندیشه آزادی داشتند و خیلی به این حرفها نگاه نمیکردند و همین باعث میشد [ناملایمات و] مسائلی را چه در آمل و چه در قم شاهد باشند.
آثاری که ایشان تالیف کردند آثار خاصی است و با شیوههای ایشان فقط شاگردان خاصشان آشنا بودند و میتوان یک مدرسه را بهعنوان یکی از مدارس علمی ما از نصابالصبیان تا فصوصالحکم و امثال ذلک دید. شاگردان خاص این مسیر را دارند و همچنان این ادامه مییابد. ما باید این عالمان را همیشه محترم و مکرم بداریم و از اندیشه آنها استفاده کنیم و اگر تاکنون با زخمزبان و بعضا اهانت و نوشتههای ناصواب حرفهایی میزدیم که بههرحال الان روشن شد که مسیری که ایشان داشتند با چه انگیزهای بوده، دیگر دست از این حرکتها برداشته شود تا مسیر معرفت در جامعه ما رشد بیشتری پیدا کند.