فضای مجازی؛ میدان کشاکشِ دو پادشاه طاهره سیدی [1]. با گسترش فضای مجازی و کارکردهای گوناگونِ آن، اکنون این عرصه به بخش غیر قابل انکار در زندگیِ حقیقی مردم تبدیل شده است. بی گمان، فضای مجازی به خودیِ خود، نه «تهدیدِ محض» است و نه «فرصتِ محض»؛ اما به دلیل عدم مدیریتِ این عرصه و رها شدن آن، به معضلی تهدیدآمیز برای امنیت اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مردم بدل گشته است.در این میان، دشمنان قسم خورده‌ی انقلاب نیز نهایت استفاده از «فضای ولنگار مجازیِ» کشور را برده اند و آن را تحت اختیار و زیرِ کلید خویش قرار داده‌اند طوری که تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی را به واسطه¬ی آن در جهت دلخواه خویش، رقم می‌زنند. در چنین اوضاع نابهنجاری که به هیچ عنوان با عزّت، حکمت و مصلحت ملت و نظام توجیه‌پذیر نیست، کلیات طرح «حمایت از حقوق کاربران در فضای مجازی و سامان دهی پیام رسان های اجتماعی»، پس از کش و قوس های فراوان، طبق اختیاری که نمایندگان مجلس، بنا بر اصل 85 قانون اساسی، در تاریخ 6/5/1400 به «کمیسیون مشترک حمایت از کاربران در فضای مجازی» داده بودند، در این کمیسیون تصویب شد اما بلافاصله آماج حملات و هجمه های بی امان از سوی جبهه های مختلف قرار گرفت. مخالفانِ عمده¬ی این طرح را می توان به چند دسته تقسیم کرد: دسته ی اول، دشمنان و بدخواهان خارجیِ نظام جمهوری اسلامی و عوامل داخلی آنها که بابتِ از دست دادن فضای بازِ توطئه چینیِ خود، نگران و خشمناک هستند. به قول سعدیِ شیرین سخن: «دَه درویش در گلیمی بخُسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگُنجند». حالا حکایت ما و «فضای مجازی رها»ی کشورمان چنین شده! حاکمیت می‌خواهد فضای مجازیِ سرزمینش را مطابق با منفعت مردم و نظام، تنظیم و ساماندهی کند اما دشمنانش که تاکنون در این فضای «بی مهار»، پادشاهی می¬کرده‌اند، حکومت و قلمروی عملِ خویش را در خطر از‌ دست‌رفتن می‌بینند و تمام تلاش خود را برای حفظ حاکمیت بی‌چون و چرای خویش به کار می گیرند. دسته ی دوم، سیاسیونِ بریده از انقلاب و غربگراهایی هستند که در فضای «بی مهارِ» مجازی، به اعتقادات و باورهای دینی و انقلابی می تاختند و افکار عمومی را به سمت و سوی دلخواه خویش، هدایت می کردند؛ به ویژه افراد «کم مایه و پرمدّعایی» که مبانی و اصول انقلاب را به واسطه ی شبکه های اجتماعیِ بیگانه، به آسانی و بدون مزاحمت زیر سؤال می بردند و از این طریق، محبوبیت و شهرت کسب نموده بودند. دسته ی سوم، صاحبان قدرت و پادوهای وابسته به ایشان که برخی از آن‌ها در پشت نقابِ اصولگرایی و عناوین دهن پر کنِ ارزشی، از این فضای رها، در جهت هدایت جریان های اجتماعی و تأثیرگذاری بر فضای فکری مردم، در جهت کسب قدرت و حفظ آن سود می بردند. دسته ی چهارم، شرکت ها و برخی اپراتورهای داخلی که تاکنون بازار فروش پهنای باند اینترنت و خدمات‌رسانی فضای مجازی را بدون هیچ بازخواست، حسابرسی و مسؤلیت پذیری، در اختیار داشتند و سودهای کلانی را از این طریق کسب نموده‌اند. دسته ی پنجم، باندهای فساد و افراد تبهکاری که در سایه‌ی بی‌پناهیِ کاربران در فضای مجازی و بسته بودن دست قانون در رسیدگی به پرونده‌های فساد و فحشا و نیز تخلّف و کلاهبرداری به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعیِ بیگانه، سودهای هنگفتی به جیب می‌زدند. دسته ی ششم، عدّه ی معدودی از کارشناسانِ معتقد به مبانی دینی و انقلابی که انتقاداتی را نسبت به جزئیات طرح وارد نموده‌اند و به عدم اقناع کافیِ مردم پیش از تصویب آن، ایراد گرفته‌اند؛ که البته برخی از این ایرادها به دلیل عملکرد ناقص و نامناسب طراحان و تصویب‌کنندگان، در پاسخگویی به ابهامات و رفع نگرانی‌های بحق مردم، به‌جا و پذیرفته است؛ اما چنان‌چه سود و زیان حاصل از اجرای این طرح را در دو کفه‌ی ترازو قرار دهیم، به تصریح کارشناسان، کفه‌ی منافع مردم، بسیار وزین‌تر از کفه‌ی ضرر و زیان ناشی از اجرای کنونی طرح خواهد بود؛ به بیان دیگر، ضرورت و فوریت ساماندهی فضای مجازی از آن چنان اهمیت شایانی برخوردار است که ایرادات این چنینی، در نظر عقل سلیم، نمی‌تواند مانع از تحقّق این امر مهم گردد. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645