در دورانِ ما وصف دقیقِ این مدل افکار را باید در کلام رهبر انقلاب دید که «ممکن است این شخصی که مرتجع است؛ تیشرت و شلوار لی و پاپیون و اودکلن فرانسوی هم بزند، اما مرتجع است».(14 خرداد 1401). چرا که چنین فردی که با فرهنگ و سبک زندگی غربی خوی گرفته است؛ به دنبال سیطره ضدِ فرهنگی است که آفتهای بسیاری را به همراه دارد. او به دنبال سرابی است که به اذعان اندیشمندان غربی، «زوال تمدنی» آن هم آشکار شده است و مشعلی است که نور آن بیفروغتر از همیشه تاریخ است. اما مرتجع کیست؟ او کسی است که به همه سنتهای صحیح، بومی، تاریخ و فرهنگ ملّت و آیین خود پشت میکند و با تحریف واقعیت، با جابهجا کردن واژهها و با ارائه افکار غیرالهی، تمدنی را ذیل سلطه بیگانگانِ منفعتطلب و سودجو قرارمیدهد. این نوع تفکرِ منغعتطلبِ نژادپرست، در جنگ اوکراین از خود مجددا رونمایی کرد و نشان داد که در این تفکر، «نژادِ برتر» یعنی موی بلوند و رنگ پوست سفید که آن تنها معیار حق بودن است نه چیز دیگر. این ضد فرهنگ، در وجود خود چیزی جز خشم، خشونت، فردگرایی، تجملزدگی برای ارائه به بشر ندارد. بشری که از قرن هفدهم در تئوری، قرار بود که خدای روی زمین شود، در حالی که اکنون، انسانها تنها به اشیایی تبدیل شدهاند که ارزش آنها را نژاد و پول معین میکند و باید عدهای، زیر چرخدندههای ترقی له شوند تا توسعه رُخ نماید. آنها به دروغ، وعدۀ «تحقق بهشت» روی زمین را دادند؛ اما در عمل در برطرف کردن فقر و اجرای عدالتِ اجتماعی عاجزتر از آن ماندند که بتواند نظریۀ اصلاحی نیز ارائه کنند.
عقل جزوی، عقل را بدنام کرد
کامِ دنیا، مرد را ناکام کرد.
(مثنوی معنوی، جلد پنجم)
https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645