🔖نقدی به نقدهای انقلابینمایان
🖋آمنه عسکری منفرد
در راستای سرمایهگذاریهای کلان و برنامهریزیهای کوتاه مدت و بلندمدت استکبار جهانی، در جهت از بین بردن اقتدار و قوام نظام سلطهناپذیر و سلطه ستیزِ جمهوری اسلامی ایران؛ دشمن، مسئلهی خانواده، زن و حجاب را نشانه رفت تا از این طریق ضربهای اساسی به محکمات نظام وارد کند. اما بعد از شکست مفتضحانهی پروژهی(زن، زندگی،آزادی)، حدود ۱۵ماه است مسئلهی کشف حجاب توسط عدهای محدود و به بهانهی آزادی در کشور و گاه به شیوهی هنجارشکنانه رخ داده است. درهمین راستا ودر جهت بینشافزایی برای آحاد گوناگون جامعه در حوزهی نظری، برگزاری مناظراتی در بسترهای گوناگون با سلایق مختلف، بین اساتید برجسته در حوزههای مختلف، کمک میکند تا به گرههای ذهنی افراد پاسخ مناسب داده شود و در صورت امکان، راهکار اجتماعی مناسب برای حل مسئله یافت شود. طبق این برنامهعملیاتی، در تاریخ ۹ آذر ۱۴۰۲ مناظرهای با موضوع (امکان اجتماعی الزام به امر حجاب) بین دکتر مهدی جمشیدی، محقق حوزه و فرهنگ و علوم اجتماعی و دکتر بیژن عبدالکریمی به عنوان استاد فلسفه دانشگاه برگزار شد. مباحث مطرحشده و موضعگیریها، بسیار جالب و شنیدنی و بعضا نو بود. اگرچه مناظره با مقدمهی عقلی و منطقی خوبی از (مسئلهی حجاب) توسط دکتر جمشیدی آغاز شد و ایشان با دلایل عقلی حتی به نام انتخابشده برای مناظره نیز نقد منطقی وارد کردند؛ اما در ادامهی بحث، دکتر عبدالکریمی که ابتدای امر مواضع خود را موافق بسیاری از مواضع آقای جمشیدی معرفی کرده بود، به دلیل تفاوتهای شناختی و هویتی با مواضع ایشان، نظرات خود را نوع دیگری بیان کرد.
دکتر عبدالکریمی گاه با مغالطه در بیان مفاهیم منطقی و عقلانی مطرح شده، از جمله مسئلهی (عفاف و حجاب)، آن را بهگونهای غلط به تعاریف دکتر جمشیدی نسبت داد؛ اما در مقابل نظرات متفکران بزرگ انقلابی نسبت به تشکیکی بودن مسئلهی (عفت) که مورد استناد دکتر جمشیدی بود، سکوت کرد. همچنین گاه با کنایههای تحقیرآمیز و با استفاده از تعابیری چون (کوتولههای فکری، طالبانیسم، خوارجگری و…) نسبت به گفتمان انقلاب، حکومت و دین؛ نسبت به الزام حجاب و وضع و اجرای قانون در این زمینه، فریاد تشطط برآورد و گاه با فرافکنی ناشی از موضع فلسفی و هویتی وابسته به غرب فروپاشیده و در ظاهر یک اصلاحگر نگران، به تزریق ناامیدی از حل مسئلهی حجاب در کشور پرداخت و بدین ترتیب سیر مباحث مطروحه به حاشیه رانده شد. این در حالی است که ظرفیت بحثی که دکتر جمشیدی مطرح کرد، دربارهی دین و ملزومات آن و منطق برخاسته از دین بود که گفتمان انقلاب اسلامی را شکل داده و به دنبال برهم زدن نظام سلطه در جهان و تشکیل نظم نوین جهانی است. این مباحث به قدری عقلانی و مستدل از سوی ایشان مطرح شد، که ذهن هر مخاطب هوشمند را به خوبی به چالش وامیدارد تا با بررسی و مطالعهی اصول و مبانی مطروحه از جانب ایشان، به دنبال کشف چهره حقیقت باشد.
نگارنده معتقد است که چنین نشستهایی، آن هم در شکل و بستر کرسیهای اندیشهورزی، به طور قطع زمینهی رشد نخبگانی علمی و تحلیلی مسائل روز مورد نیاز جامعه را به دنبال خواهد داشت. اما آنچه او را به قلمفرسایی در این مقال واداشته، نقد منهای دقت و انصاف عدهای از نامحرمان انقلابینما بود که در لباسِ مَحرَم، حقیقت را به مسلخ بردند و دانسته یا نادانسته، دکتر مهدی جمشیدی را که به حق شاگرد علامه مصباح (رحمهالله علیه) میباشد و سالهاست در حوزهی فرهنگ و علوم اجتماعی اسلامی به تعلیم، تحقیق، بحث و مناظره پرداخته و به واقع یک پژوهشگر انقلابی شجاع، کنشگر و حاضر درصحنهی جهاد تبیین است؛ آماج تهمت، افترا و توهین قرار دادند و حقیقت روشن کلام او را پنهان کردند. روشنفکران انقلابینمایی که اولا اغلبشان قادر به درک مباحث گفتمانی انقلاب نبوده و نیستند و نهتنها خودشان به بهانهی مصلحتاندیشی و دوری از ایجاد نزاع و دوقطبیسازی در جامعه و بهانههایی از ایندست ، هرگز به مناظره و بحث در مورد گفتمان انقلاب اسلامی، جریان مقاومت و دفاع از مواضع انقلاب نپرداختند، بلکه زمانی است با انحاء گوناگون، به دنبال خاموشکردن ندایِ حق از حلقومهای شجاع انقلابی و ناتوان جلوهدادن نظام و انقلاب، از مواجهه با مسائل روز جهانی و مبانی اسلامی مورد تایید گفتمان انقلاب هستند.
📝ادامه دارد...
@AFKAREHOWZAVI