وحدت شیرین
مریم عفتی مطلق
[1]. آنچه از وقایع سخت و ناگوار این روزها می¬تواند ذهن¬ها را به خود مشغول بدارد این است که از پس این رنج¬ها، چگونه روزنه¬های امید و نصرت بر ملت مظلوم و مقتدر ایران ¬گشوده خواهد شد؟ البته قبل از پرداختن به پاسخ این سؤال، باید اعتراف نمود که رویدادهای تلخ این ایام، بیش از هر واقعیتی، ماهیتِ اکنونِ ملت ایران را نمایان ساخت؛ زیرا مردمی که وسط کارزارِ جنگ رسانهای دشمن، بیپناه رها شده بودند؛ خیلی زودتر از زمان فتنهی ۸۸، بصیرت به خرج داده و صف خود را از اغتشاشگران جدا نمودند، با اینکه فشارها و خساراتی را متحمل گشتند؛ اما بهراحتی اسیر غولهای رسانهای استکبار نشدند. صبوری و مدارا پیشه کرده و در کمال شگفتی، پاره¬های تن خود را که از بهترین جوانان این وطن بودند؛ برای حفظ امنیت کشور با افتخار تقدیم نموده و دشمنان را در رسیدن به اهدافشان ناکام گذاشتند و به همه ثابت کردند که ملت ایران مایه¬ی وجودیِ بسیار اصیل و باعظمتی دارد.
[2]. به گلهای پرپرشدهی این روزها که مینگریم، حس غرور و افتخار سراسر وجودمان را فرا میگیرد، نورهایی در این ایام دیدیم که در برابر ظلمت، با درخشش خیرهکننده¬ی خود صفحهی تاریخ پرافتخار ایران، بلکه جهان اسلام را منوّر نمودند؛ با جوهر تابناک وجود خود نور امید و روشنی بر دل¬ها تاباندند و با چشمه¬ی بصیرت خود غبار از چشم¬های حیرت¬زده شستند، جلوه¬¬هایی از صحنه¬های کربلا در حرم مطهر شاهچراغ، خیابان¬های شهر و جای¬جای ایران نمایان گشت و سند محکمی بر حقانیت نظام جمهوری اسلامی شد؛ همهی دنیا دیدند که از طفل ششماهه و خردسال گرفته تا زنان و دختران بیدفاع، از تیر و تیغ خشم و کین دشمن فتنه¬گر در امان نماندند؛ درواقع عداوتهای وحشیانهی استکبار و ایادی داخلی و خارجیاش در این ایام، مهر تأیید دیگری¬ شد بر ماهیت ضدّبشری نظام غرب و فرهنگ منحط و پوسیده¬ی آن¬. بدین¬ترتیب همه دیدند که دشمن خبیث، نیت پلید خود را که در پشت شعارهای رنگین و دروغین خویش، پنهان کرده بود؛ رذیلانه پیاده نمود و همه شاهد هستند که جز خشونت و ویرانی و کشتار حاصلی دربر نداشته است.
[3]. «اسلام به ما آموخته است كه انسان¬ها با وجود ناهمگونىهاى نژادى و زبانى و فرهنگى، فطرت همسانى دارند كه آنها را به پاكى و عدالت و نيكوكارى و همدردى و همكارى فرا مىخواند و همين سرشت همگانى است كه اگر از انگيزههاى گمراهكننده به سلامت عبور كند، انسان¬ها را به توحيد و معرفت ذات متعالى خداوند رهنمون مىگردد. اين حقيقت تابناك داراى چنان ظرفيتى است كه قادر است پايه و پشتوانهى تشكيل جوامع آزاد و سرافراز و برخوردار از پيشرفت و عدالت - توأماً - گردد و شعاع معنويت را بر همهى فعاليتهاى مادّى و دنيایى انسان¬ها نفوذ دهد و بهشتى دنيایى - پيش از بهشت اخروىِ موعود اديان الهى - براى آنان فراهم آورد. ... خوشبختانه چشمانداز تحولات جهانى، نويدبخش يك نظام چند وجهى است كه در آن، قطب¬هاى سنتى قدرت، جاى خود را به مجموعهاى از كشورها و فرهنگ¬ها و تمدن¬هاى متنوع و با خاستگاههاى گوناگون اقتصادى و اجتماعى و سياسى مىدهند.» (امام خامنه¬ای، 9شهریور1391، بيانات در شانزدهمين اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران).
[4]. «امروز، آمریکا قدرت مسلّط جهان نیست؛ بسیاری از تحلیل¬گران سیاسی دنیا معتقدند که آمریکا دارد رو به افول می¬رود، ذرّهذرّه دارد آب می¬شود. این را نه اینکه ما بگوییم؛ البتّه عقیدهی ما هم همین است امّا تحلیل¬گران سیاسی دنیا هم این را دارند می¬گویند. نشانههایش هم واضح است؛ مشکلات داخلی آمریکا بیسابقه است؛ هم مشکلات اقتصادیشان، هم مشکلات اجتماعیشان، هم مشکلات اخلاقیشان در داخل آمریکا؛ اختلافات¬شان، دودستگیهای خونین¬شان، خطاهای محاسباتیشان در مسائل دنیا.» (امام خامنه¬ای، در دیدار با دانش¬آموزان، 11آبان1401). ازاین¬رو، مردم دنیا نظاره¬گر افول و خاموشیِ نظم شیطانی حاکم بر جهان خواهند بود؛ نظمی که به سرکردگی آمریکای جهان¬خوار و سلطه¬گر جز فقر و فساد و تبعیض و ستم، ارمغانی برای ملت¬های جهان نداشته است، پس¬ازآن، نظم دیگری بر جهان حکمفرما خواهدشد؛ همان¬گونه که در کلام رهبر معظم انقلاب آمده است؛ «علائم زیادی وجود دارد که نظم کنونی جهان دارد تغییر پیدا می¬کند و نظم جدیدی بر جهان حاکم خواهد شد. ... یک خطوط اساسیای هست که مطمئنّاً این خطوط اساسی در این نظم جدید هست. خطّ اساسی اوّل عبارت است از انزوای آمریکا؛ آمریکا در نظم جدید جهانی منزوی خواهد بود. ... دست و پای آمریکا از حضور در سراسر جهان جمع خواهد شد. ... خطّ اساسی دوّم؛ انتقال قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و حتّی علمی، از غرب به آسیا[ست]. ... خطّ اساسی سوّم [این است که]: فکر مقاومت و جبههی مقاومت در مقابل زورگویی، گسترش خواهد یافت که مبتکرش جمهوری اسلامی است.» (در دیدار با دانش¬آموزان، 11آبان1401).
👇👇👇