. پیچ تاریخی ✍بغدادی نمی دانم از بودن انسان بر روی زمین چند صد هزار سال می گذرد... اما یه چیز را خوووب می دانم زمانی که اولین انسان ها پا بر این کره ی خاکی نهادند، ابتلائات و امتحانات شروع شد. پدرمان آدم(ع) و مادرمان حوا(س) شاهد شدیدترین رقابت سر بدست آوردن حق ادامه ی نبوت بودند نبوتی که انتسابی بود از طرف خدای سبحان ولی جبهه ی باطل به دنبال به زور به دست اوردن آن بود. جبهه ی حق و باطلی که محدود می شد به دو برادر... و هابیل اولین شهید در راه این رقابت های مزدورانه بود... با همه ی زورگویی ها قتل ها و ژست های دموکراسی مئابانه خط توحید هیچ گاه متوقف نشد. گاهی تاریخ به دست حق می افتاد و گاهی در چنگال باطل اسیر می شد. تا بعد از دعوت نزدیک به ۹۰۰ ساله ی حضرت نوح سنت تمحیص اتفاق افتاد و اهل حق سوار بر کشتی نجات شدند تا آب حیات حضرت حق نابود کننده قابیلیان باشد.و این کره ی خاکی از لوث وجودشان پاک شد... اما شیطان محکم و استوار بر سر راه صراط مستقیم نشست و شکاکان را دوباره از حق جدا کرد تا اینکه دست بت شکن ابراهیم (ع) و ذبح فرزند شد نقطه ی عطف و قله ای در تاریخ بشریت توحید سینه به سینه نور شد و دست به دست شد تا به یوسف صدیق رسید اوهم آن‌را از قعر چاه به عرش اعلی برد و رساند به موسی کلیم. با دعا و تضرع و عرض نیاز به درگاه احدیت و شکر نعمت های پی در پی قوم بنی اسرائیل غیبت ۴۰ ساله ی موسی(ع) بخشیده شد و منجی آنان ظهور کرد و قوم به استضعاف کشیده شده با فرعونیان تا دندان مصلح رو به روی هم قرار گرفتند و شد آن‌چه شد و خدای متعال دریایش را برای رساندن پیام توحید به روی بنی اسرائیل گشود و برای خاموش کردن دشمنان خدا به روی فرعونیان بست. پیروزی روی پیروزی، نصیب بنی اسرائیل می شد و امداد های غیبی از آسمان و زمین و ابرو سنگ همراه آنان بود... ودرست در نزدیکی یکی دیگر از آن قله ها و فتح ها اکثر قوم موسی گوساله پرست شدند آن‌هم در زمانی که پیامبرشان در کوه طور انوار الواح را بر قلب خویش به امانت گرفته بود...گویی شیطان دست بردار نبود آن‌همه اعجازهای پی در پی تبدیل شد به سرگردانی ۴۰ ساله آن‌ها در بیابان های سینا... توحید در جان های مومنان از بنی اسرائیل که بسیار اندک بودند به ودیعه نهاده شد تا نوری شد در وجود پاک مریم(س)و عیسی روح الله با اعجاز در گهواره لب به سخن گشود : قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی‏ نَبِیًّا (30) وَ جَعَلَنی‏ مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی‏ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا (31) وَ بَرًّا بِوالِدَتی‏ وَ لَمْ یَجْعَلْنی‏ جَبَّاراً شَقِیًّا (32) وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا (33) نور وجود عیسی در همه جا تابید و جان های آماده را روشن کرد به روح ایمان... وباز هم شیطان در نفس ها دمید و جان ها را به غفلت و هوای نفس دعوت کرد کم کم توحید از جامعه رنگ باخت. فَلَمّا أَحَسَّ عيسى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصاري إِلَى اللهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللهِ آمَنّا بِاللهِ وَ اشْهَدْ بِأَنّا مُسْلِمُونَ و حواریون گرد شمع وجود عیسی جمع شدند و فتح جان ها به سمت توحید یکی پس از دیگری اتفاق افتاد ولی این‌بار نیز مکتب عیسی بعد از او به یغما رفت تا بدان جا که او را خدا خواندند! تا اینکه مومنان حقیقی عهده دار این امانت گران بهای چند هزار ساله شدند «اشهد انک کنت نورا فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره» و نور ایمان برای آخرین بار به این کره ی خاکی نازل شد و در وجود نبی ختمی متبلور شد. ولی این بار دو گهر را برای حفظ این نور برجای گذاشت. إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ . بلند ترین قله ی تاریخ بشریت در غدیر خم رقم خورد نور توحید در وجود کسی نشست که پیامبر(س)خطاب به او گفت: إنّكَ تَسمَعُ ما أسمَعُ ، و تَرى ما أرى ، إلاّ أنّكَ لَستَ بنَبيٍّ ، و لكنَّكَ لَوَزيرٌ ، و إنّكَ لَعلى خَيرٍ علی (ع)و سلاله ی پاکش هرگز نگذاشتند آن نور به یغما برود. تا اینکه آن نور در انقلاب اسلامی ما متجلی شد سلاله ی پاک امامانمان قیام کرد و بار دیگر پرچم توحید را در مقابل چشم جهانیان برافراشت. آن پرچم در تند بادهای حوادث و اتفاقات ۴۶ ساله دچار افت و خیز شد ولی از اهزاز نیفتاد. حالا در سال‌روز واقعه ی غدیر خم ما در یک پیچ تاریخی سرنوشت ساز به سر می بریم. آن پرچم تبدیل شده به یک برگه و در دستان من و تو قرار داده شده میراث چند هزار ساله نبوت و امامت اين‌بار نیز با شکست دادن هواهای نفسانی اختلاف ها منیت ها با دیگر خواهیم توانست پرچم توحید را در مقابل چشم جهانیان به اهتزاز در آوريم. @AFKAREHOWZAVI