شب رسیده است
کیسهی ستاره را بریز
روی آسمان دامنم
شب رسیده است و مثل روز، روشنم
ماه،
چشمبند نقره را
روی چشمهای عاشق من و تو دوخت
آن چراغِ خسته را ببین
که از حسادتش
عاشقانه سوخت!
هر زمان که دور میشوی،
با ستارههای یادگاریات
حرف میزنم
ماه، خیره میشود
به رقص نور هر ستاره، روی دامنم
راستی
من که راهیِ توام؛
اجازه میدهی
پیش چشمهای مشکی قطار
ناگهان ببوسمت؟
میل، میل توست!
کوپه کوپه،
شعرهای عاشقانهام
در مسیر ریل توست!
دستها:
چشمهای سوم و چهارمِ تواَند!
خط به خط بخوان مرا!
صورتم،
دفتر بِرِیلِ توست!
#سیده_نرگس_میرفیضی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha