✍️ (قسمت اول) زندگی برای من به دو قسمت تقسیم میشه، یک قسمت قبل تغییر و یک قسمت بعد تغییر... ✅قبل تغییر یک آدم فعال و باانگیزه که تمام هدفم کمک به دیگران بود.ازخوشحالی دیگران شاد می شدم و از ناراحتی شون غمگین... میخواستم دنیا رو عوض کنم 😭آرزوم بود فقر از میان بره، آرزوم بود همه رو عوض کنم... ازقضا یادمه اون دوران حوالی قبل سال 80 یک سریالی میداد شبکه 5 اگر اشتباه نکنم بنام دختران که چند تا دانشجو باهم زندگی میکردن در یک خونه دانشجویی و خانم آتنه فقیه نصیری مددکار اجتماعی بود. و من عاشقانه آرزو کردم چنین رشته ای رو🙏در سال 80 دانشگاه آزاد تهران رشته علوم اجتماعی( خدمات اجتماعی)، قبول شدم...✌️ اولش نمیدونستم دقیقا خدمات اجتماعی چیه🧐! فقط موقع انتخاب رشته از اسمش خوشم اومد! خدمت😍 اصلا اسم خدمت میومد حالم خوب میشد😇. فکر می‌کردم در این قسمت همیشه باید باشم😊!تا اینکه وارد این رشته شدم و از همون اول با عشق ورود کردم و بجز مسیر دانشگاه‌ که دور بود و اغلب‌ اذیت میشدم، 🥺ولیکن تمام دورانش برام لذت بود و ماهیت رشته مددکاری هم به انگیزه من برای خدمت جهت میداد.اونقدر ذهنم درگیر خدمت بود که هربار و با اتوبوس که به منزل میومدم خانمهایی حالا دانشجو و یا شاغل و یا... کنارم می نشستند که می‌توانستند در این مسیر کمک کنن🤓. مثلا با یکی آشنا شدم که لابلای صحبتش میگفت در کار جهيزيه است، میگشتم ذهنم ببینم کی نیاز داره به جهيزيه همسایه ای کسی و از قضا وقتی برای اطرافیانم میگفتم، اتفاقا آدمی هم پیدا می‌شد و معرفی می‌کردند که نیاز داشته باشه و من بلافاصله پیداش میکردم🤔 و تماس میگرفتم به نوعی با اون شخص و میگفتم جهيزيه اگر میخوای بیا فلان جا و.... بدون اینکه طرف مقابل اصلا درخواستی کرده باشه! 🤠یا بر حسب نوع رشته ام و دوران کارورزی ام مثلا با موقعیتی آشنا میشدم که در اون موقعیت به افرادی که کارآفرین بودن وام میدادن یا بیمه میشدن، بلافاصله مجدد دست بکار میشدم و شروع میکردم ببینم کیو میشناسم در اطرافم یا شروع میکردم به اطرافیانم می سپردم میگفتم کسی و ندارید به چنین موقعیتی احتیاج داشته باشه و بره استفاده کنه؟ 😇و صدالبته که حتما پیدا میکردم... راستش حالموخوب می‌کرد 😍 این‌جوری بودن... حس خوب میگرفتم ...😍 وانرژي بالایی بهم دست می‌داد... از این مدل کارها اونقدر در طول دوران دانشجویی داشتم که در این مقال نمی گنجد... ❤️ ✍️این داستان ادامه دارد... https://eitaa.com/agahi_ghavaninezendegi/598