هدایت شده از فرشته روح افزا
روزگاری بود که در خیابانهای همین مملکت نیروی انتظامی چنان مقتدر بود که از زنان و مردانی که همراه با هم رفت و آمد میکردند می‌پرسید «با هم چه نسبتی دارید؟» آن روزگار «امن» که گذشته؛ هیچ؛ حالا شاهدیم که نه فقط مایلند بدون هیچ مزاحمت دخترهای مردم را از خیابان بردارند و ببرند؛ بلکه با کمترین اعتراض هر بنده‌ی خدایی، فورا چاقو می‌کشند و درجا آدم می‌کُشند و دسته‌جمعی خون می‌ریزند؛ تازه سابقه‌دار هم هستند!! ما هم البته چند ساعته دستگیرشان می‌کنیم تا قائله‌ای را که با این واکنش‌گری‌ها هرگز ختم نخواهد شد؛ مثلا ختم شود! اما چرا به اینجا رسیدیم؟ چون مجرمین مثل سابق «اقتدار حکومت» را لمس نمی‌کنند؛ اسمش را هم گذاشته‌ایم رأفت! اسمش را هم گذاشته‌ایم «کم‌ کردن اصطکاک مردم و حاکمیت!» چون عده‌ای همیشه مایل بوده‌اند حتی مجرمین سابقه‌دار را «از خودمان» بدانند و بهرشکلی شده از مجازات‌های موثر فراری‌شان بدهند؛ چون یک عده در این کشور هستند که نه فقط سنگ را بسته‌اند؛ قاتلان را هم رها می‌پسندند. شهادت‌ات مبارک ای شهید غیرت؛ ولی خاک بر سر ما! خاک بر سر من وقتی جسارت احقاق حق تو را ندارم... خاک بر سر من که نشستم تماشا کردم صحنه قربانی شدن تو پای یک پوپولیسم بی‌مبنا و بی‌قاعده را... رفیق شهیدم! تو را چاقو نکشت؛ رأی‌جویی‌های کثیف و ثبات‌طلبی‌های قبرستانی کشت! تو کشته‌ی ترک فعل‌هایی شدی که ادامه دارند... تویی که کربلایت از خونت سیراب شد و رفتی پیش امام حسین‌ات... رستگار فرد @fereshtehrouhafza