💢 غلو (2) غلو به معناى انحراف فکرى کلّى است که مظهر بزرگ آن، ابوالخطّاب است که مى ‏گفت: امام صادق عليه ‏السلام خداست و من هم پيغمبرم. يک غلو ديگرى هم بوده که ترک واجبات و انجام محرّمات بوده است. اين غلو را سعى کردند به مفضّل هم نسبت بدهند. در کتاب رجال الکشّى آمده: با مفضّل رفتيم به سوى کربلا. قبل از اذان صبح، رفتم تا براى نماز، آماده شوم. به او گفتم: بيا برويم نماز بخوانيم. گفت: من در خانه خوانده ‏ام. لکن شأن مفضّل، اجلّ است. اين دروغ محض است! يک رساله ‏اى موجود است که مفضّل به امام صادق عليه ‏السلام نوشته که هم در «مختصر البصائر» آمده و هم در «بصائر الدرجات» صفّار و در آخر کتاب، سه ـ چهار صفحه جواب امام آمده است. امام مى ‏گويد: «اين راعمداً اهل جماعت درآوردند که بگويند مفضّل، نمازخوان نبود. اين دروغ است». آنها آمدند و به مفضّل، اين گونه نسبت ‏ها را دادند، همان‏طور که معتقديم رابطه‏ اى مخفى بين غلو و اسماعيليه وجود داشته که اين زاويه هم تا حالا بررسى نشده است. من اجمالاً نظرم اين است که درباره خط غلو، بيشتر بررسى شود؛ چون کلينى در اين خط نقش دارد، چه غلو عقايدى و چه غلو عملى؛ يعنى ترک نماز و روزه و چه در لوازم، مثل شعوبيگرى، و تندروى ‏هاى اجتماعى. مثلاً معلى بن خنيس، جزء غلوّ سياسى است. مفضّل بن عمر هم همچنين؛ يعنى هيچ کدام در خط غلوّ انحرافى نيستند. 📚مصاحبه در بزرگداشت مرحوم کلینی ره 🏠@ostadmadadi