سه عامل هلاکت انسان بحار الانوار،جلد 44،صفحه47 در چنین روزی از سوء قصد به امام حسن(ع) از سوی جراح بن سنان اسدی خبر داده است. آن ملعون در تاریکی هاى ساباط مدائن خنجر یا تیغی مسموم که در کلاف عصا مخفی بود بر ران مبارک امام حسن(ع) زد که تا استخوان شکافت، حضرت از شدت درد دست بگردن او انداخت و هر دو بر زمین افتادند برخی از یاران حضرت سر رسیده و آن ملعون را کشتند و ایشان را به مدائن خانه والى آن سعد بن مسعود عموى مختار ثقفی بردند. سعد جراحى آورد و جراحت آن حضرت را درمان کرد از این رو پسندیده است امروز ضمن زیارت آن امام همام ولعن بر قاتلان و ظالمان از فرمایشات ایشان بهره ببریم. سه عامل هلاکت انسان در کتاب کشف الغمة في معرفة الأئمة، جلد ۱، صفحه ۵۷۱ از ایشان نقل شده است که: هَلاكُ النّاسِ فى ثَلاثٍ: اَلْكِبْرُ وَالحِرْصُ وَالْحَسَدُ، فَالكِبْرُ هَلاكُ الدّينِ وَ بِهِ لُعِنَ إِبْليسُ وَ الحِرْصُ عَدُوُّ النَفْسِ وَ بِهِ أُخْرِجَ آدَمُ مِنَ الجَنَّةِ وَ الحَسَدُ رائِدُ السُوءِ وَ مِنْهُ قَتَلَ قابيلُ هابيلَ. سه صفت سوء اخلاقی یعنی تکبر و حرص و حسد انسان را به هلاكت می‌رساند. خودبينى و تكبر، دين انسان را از بين می‌برد، همانطورى كه شيطان تكبر كرد و ملعون و منفور شد. حرص دشمن شخصيت هر فرد است همانطور كه آدم به واسطه آن از بهشت رانده شد. حسد که راهبر به سوی بدی ها و بدبختی‌هااست از این رو قابيل، مرتکب قتل هابيل شد. کِبر و حِرص و حسد از صفات ناپسندی است که از انسانیت به دور و انسان را از دیگران دور می کند. امام حسن(ع) این سه را سبب هلاکت انسان می داند، و این هلاکت برای انسان که موجودی اجتماعی است می تواند دوری از دیگران و طرد شدن از جامعه باشد. دارنده این صفات رذیله خواه ناخواه رفتاری از خود نشان می دهد که سبب ناراحتی دیگران و نارضایتی از گفتار و کردارش می شود. کبر و غرور کبر و غرور نگاه انسان را از دیگران گرفته و باعث خودبینی می شود و کسی که خود را از همه برتر ببیند رفتاری از او سر می زند که با خلق وخوی انسانی در تضاد است. ادامه این رفتار و گفتار جایگاه شخص را در اجتماع متزلزل می کند و دوستان و اطرافیان به مرور از او فاصله می گیرند که این تنهایی برای یک موجود اجتماعی حکم هلاکت و نابودی را دارد. امام حسن(ع) این موضوع را آنقدر بزرگ و موثر می داند که به عمل شیطان تشبیه می کند آنجا که بعد از هزاران سال عبادت، از روی خودبرتر بینی و کبر و غرور خود را از آدم برتر دانست و از فرمان حضرت حق که سالها او را پرستیده، سر باز زد و خود را به هلاکت انداخت و از سرای حق و از رحمت پروردگار دور شد. درمان تکبر چاره مقاومت در برابر کبر و غرور، بهتر و بزرگتر دیدن همه در مقابل خویشتن است. بی توجهی به جایگاه اجتماعی خویش و دارایی ها و نیز شکستن نفس در کنار توجه به خدا و دعا و راز و نیاز به انسان کمک می کند از این صفت بد دور شود. حرص زدن حرص در بیان امام حسن(ع) دشمن شخصیت انسان و سبب اخراج حضرت آدم از بهشت معرفی شده است. دشمن همیشه در فکر عداوت و ضربه زدن است نگاه به حرص از این منظر حواس انسان را به خویش جمع کرده تا در این کارزار شکست نخورد! وقتی انسان در مادیات حرص می زند و در پی افزایش آن و دریافت منافع بیش از نیاز خویش است از نگاه دیگران شخصیت فقیر و ضعیفی را از خود به نمایش می گذارد. از سوی دیگر این رفتار باعث زحمت و سختی و در ادامه عدم آرامش و آسایش در زندگی می شود به طوری که از همان داشته های خود و زندگی که دارد هم لذت نمی برد. یکی از جاهایی که حرص خود را نشان می دهد و با دشمنی از انسان شخصیتی ضعیف و ذلیل که اراده ای نسبت به کنترل نفس خویش ندارد، نشان می دهد زمانی است که نسبت به چیزی محدود می شود و یا از داشتن آن منع می شود که در این هنگام نفس سرکش مطیع حرص شده و سعی می کند هر طور شده از این محدودیت و امتناع رها شود. درمان حرص قناعت به آنچه داریم و رضایت به آن انسان را از حرص و طمع دور می کند و شخصیت و جایگاه اجتماعی بالایی را از او به نمایش می گذارد. گرایش به معنویات و خضوع و خشوع در مقابل خداوند، دعا و توسل به درگاه حضرت حق نیز باعث دوری از حرص و رهایی از طمع می شود. حسادت حسد هم از صفات خانمان سوز است که انسان را به اعمال نادرست هدایت می کند تا جایی که ممکن است مثل قابیل مرتکب قتل برادرش هابیل شود. ناتوانی نسبت به دیدن و تحمل دارایی و داشته های دیگران حسادت محسوب می شود و انسان در این حالت آرزوی از بین رفتن آنها را دارد. گاهی تحمل این وضعیت برای حسود آنقدر سخت می شود که به فکر از میان برداشتن شخص می افتد تا دیگر نباشد که دارایی او خاطرش را آزرده سازد. از این رو حسد در ردیف صفات رذیله خطرناک قرار می گیرد که انسان را به هلاکت می رساند. (1) ادامه دارد.. @ahalieghalam