✅نمونه معلمان پرتلاش
مردم و تلاشگران عرصه دین و مذهب
✍️ او افزود👉🏻 وی فرزند پدری بود که :
در آن زمان غارتگران مصلح به محلی حمله می کردند و ...
مرحوم میرزا حسین علی آبادی برای نوه او تعریف کرده بود که : بخاطر جد شما، تیر به پای من خورد؟
او اصل حکایت را اینطوری تعریف می کرد
گفتند: افراد مصلح زیادی دارند می آیند و سیدی هم در جلو آنها در حرکت است. من رفتن بالای برج مناره نگهبانی، یکی از مصلح ها فهمید و از پائین تیری شلیک کرد به پای من خورد و مجروح شدم بالاخره مردم جمع شدند و با مهاجمان به صحبت نشستند، بناشد با پول جان سید را بخرند.! هرچه پول در خانه ها بود جمع کردیم هفتصد و پنجاه ریال قدیم جمع شد به آنها دادیم تا سید را آزاد کردند.
پرسیدیم قضیه چه بود گفتند دیشب برای غارت وارد محل شدیم مردم گفتند اگر ر
واحانی محل بنام سید مرتضی اجازه داد راهتان می دهیم.!
سید برای ماندن آنها در محل، شرطی گذاشت که اصلحه هایتان را در امام زاده بگذارید سپس پذیرائی می شوید و صبح اصلحه ها را تحویل بگیرید و بروید. ما که با این سیاست از غارت محروم شده بودیم صبح بعد پذیرائی، سید را هم همراه خود آوردیم تا در بیابان نابودش کنیم اما تیر به او اصابت نکرد و می خواستیم او را از کوه پرت کنیم تا کشته شود که شما جانش را خریدید.
.