🤍 حضور قلب در نمـــاز آنهایی که اهل تقوا هستند؛ یعنی کسانی که آلودگی‌ها را از وجودشان پاک کرده‌اند و اجازه‌ی آلودگی به قلب و دل نداده‌اند؛ «اِذَا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ» وقتی وسوسه و تحریکی از جانب شیطان متوجّه آنها می‌شود؛ «تَذَكَّرُوا» بلافاصله متذکّر می‌شوند؛اجازه نمی‌دهند شیطان حواس آنها را در نماز و عبادتشان پرت کند؛ «فَاِذَا هُم مُبْصِرُونَ» پس اگر در نماز حضور قلب نداریم، به علّت زمینه‌هایی در وجود ماست که شیطان موفّق می‌شود به حضور قلب ما آسیب بزند؛ و شرط اوّلِ نماز بودنِ نماز، همین حضور قلب است. در حدیث دیگری از پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم است که فرمودند: «اِنَّ الرَّجُلَيْنِ مِنْ اُمَّتِى يَقُومانِ فِى الصَّلاةِ وَ رُكُوعِهِما وَ سُجودِهِما واحِدٌ وَ اَنَّ مابَيْنَ صَلاتَهِما ما بَينَ السَماءِ وَ اْلاَرض» دو مرد از امّت منِ رسول الله به نماز می‌ایستند؛ رکوع و سجده‌هایشان عین هم است؛ یکسان است؛ امّا بین نماز این دو نفر، به اندازهی فاصله‌ی بین زمین تا آسمان تفاوت است. این تفاوت به خاطر چیست؟ به خاطر روح نماز است؛ به خاطر حقیقت باطنی نماز است که اگر نباشد، نماز هیچ است و اگر باشد، نماز همه چیز است. حدیث دیگری از پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم است که فرمودند: «اِنَّمَا لَكَ مِن صَلاتِكَ ما أقبَلتَ عَلَيهِ بِقَلبِكَ» به آن میزان از نماز به نفع تو است و بهره‌اش به تو می‌رسد که قلبت در آن به خدا اقبال دارد و با قلبت توجّه به نماز داری؛ به خدایی که در محضرش هستی توجّه داری. پس نماز باطنی دارد و همان‌طور که گفتیم،فردای قیامت باطن نماز مجسّم خواهد شد؛ حتّی در عالم برزخ هم نماز صورتی برزخی دارد و به صورت یک انسان بسیار زیبا‌روی و خوش‌محضر در عالم قبر و برزخ انیس انسان است. در قیامت هم همین طور، به صورتی زیبا با نمازگزار محشور می‌شود. بنابراین نماز حقیقت باطنی دارد. به این حدیث نیز اشاره کردیم که امام باقر علیه‌السّلام فرمودند: «اِنَّ اَوَّلُ ما يُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلاةُ» اوّلین چیز از اعمال هر بنده‌ که در دستگاه الهی مورد محاسبه واقع می‌شود، نماز است. «فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ ما سِواها وَ اِنْ رُدَّتْ رُدَّ ما سِواها» اگر پذیرفته شد، اعمال دیگر هم فرصت پذیرفته شدن پیدا می‌کنند و اگر مردود شد، سایر اعمال هم مردود است. بعد فرمودند: «اِنَّ الصَّلاةَ اِذَا ارْتَفَعَتْ فِي أَوَّلِ وَقْتِها رَجَعَتْ اِلىٰصَاحِبِها وَ هِيَ بَيْضاءُ مُشْرِقَةٌ تَقُولُ: حَفِظْتَنِي حَفِظَكَ اللَّهُ وَ اِذَا ارْتَفَعَتْ فِي غَيْرِ وَقْتِها بِغَيْرِ حُدُودِهَا رَجَعَتْ اِلىٰ صَاحِبِها وَ هِيَ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ تَقُولُ ضَيَّعْتَنِي ضَيَّعَكَ اللهُ» وقتی نماز در اوّل وقت به جا آورده می‌شود و کارنامه‌ی آن به آسمان برده می‌شود؛ از آسمان به سوی نمازگزار برمی‌گردد؛ در حالی که سفید و نورانی و درخشنده است. این نماز به نمازگزار می‌گوید تو حدود مرا حفظ کردی؛ در موقع مناسب و در اوّل وقت نماز خواندی؛ خدا تو را حفظ کند و مورد حفاظت خود قرار دهد. امّا اگر نماز در غیر وقت خودش به جا آورده شود؛ آخر وقت نماز خوانده شود؛ وقتی که دیگر نماز رو به قضا شدن است، نماز به جا آورده شود؛ آن هم بی‌توجّه و فقط با بسنده‌کردن به اعمال ظاهری و بدون رعایت حدود آن؛ این نماز به سوی صاحبش که آن را به جا آورده است برمی‌گردد و در حالی که سیاه و تاریک است، به نمازگزار می‌گوید: تو مرا ضایع کردی؛ خدا تو را ضایع کند. خودِ نماز، نمازگزار را نفرین می‌کند. پس نماز یک حقیقت باطنی دارد که می‌تواند دعا کند؛ می‌تواند نفرین کند. این حقیقت باطنی مهم است که در نماز باشد.تا حقیقت نورانیِ باطنی نماز نباشد؛ نماز فقط یک جسد است؛ یک پیکر بی‌روح است که هیچ کارایی و هنری نخواهد داشت. برخی اشخاص به نماز ظاهری مشغولند و خیلی هم مقیّدند؛ زیاد هم نماز می‌خوانند؛ امّا روح نماز در نمازشان نیست؛ چه بسا خیلی هم از این موفّقیّتشان خوشحالند که زیاد نماز می‌خوانند؛ فکر می‌کنند عجب کار بزرگی انجام می‌دهند. قرآن کریم فرمود: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِاْلاَخْسَرِینَ أَعْمَالاً» آیا خبردارتان کنم زیان‌کار‌ترین انسان‌ها چه کسانی هستند؟ «الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا» (برایتان گفته‌ایم دنیا به معنای جنبه‌ی ظاهری و عالم ظاهر است.) کسانی که تمام تلاششان در جنبه‌های ظاهری این عالم که اسمش حیات دنیا است گم شد و تلاش‌هایشان هدر رفت؛ «وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً» در حالی که گمان می‌کنند عجب کارهای خوب و بزرگی انجام می‌دهند! زیاد خواندن نمازِ بی‌روح، مصداق این آیه‌ی شریفه است. 🎤استاد مهدی طیّب، ادامه دارد… @ahlevela