◻️ طمأنینه ادب باطنی دوم نماز
💫همانطور که در نماز طمأنینهی ظاهری لازم است و اگر شخص در نماز زیاد حرکت کند؛ نمازش باطل است و باید بر بدن نمازگزار آرامشی حاکم باشد تا نمازش صحیح باشد؛ طمأنینهی باطنی هم داریم؛ یعنی رسیدن به آرامش باطنی؛ یک روح آرام داشتن.
💫راه دستیابی به آرامش باطنی ذکر خداست «اَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» رسیدن به مقام اطمینان، مستلزم یاد فراوان خداست که فرمود: «اُذْكُرُوا اللهَ ذِكْراً كَثِيراً» اذکر کثیر اطمینان باطنی را در پی میآورد. انسان با تلقینِ ذکر به قلب خود، به آرامش باطنی راه پیدا میکند.
💫در مبحث ذکر گفتیم که اوّل انسان با زبان به طفل دلش تلقین میکند؛ وقتی طفل دل زبان گشود؛ دیگر طفل دل است که زبانِ ظاهر را به گفتن وامیدارد. اوّل شما با زبان ظاهری ذکری را تکرار کردید؛ به قلبتان تلقین کردید؛ تا قلب متذکّر شد. منتهیٰ وقتی قلب ذاکر شد؛ از آن پس قلب است که زبان را به حرکت میآورد. امام صادق علیهالسّلام فرمودند: «فَاجعَلْ قَلْبَکَ قِبلَةً لِلِسانِکَ» قلب خود را قبلهی زبانت قرار ده. یعنی حالا دیگر زبان به دنبال و به تَبَعِ قلب، ذاکر میشود.
💫ذکری که بر زبان جاری میشود؛ به تَبَعِ ذکری است که در قلب حضور دارد. خوب اگر به اینجا رسید؛ اطمینان و طمأنینه و ثبات در توحید حاصل میشود؛ والاّ اگر این نباشد، بسیار خطرناک است. اگر چیزی به جان و قلب انسان ننشسته باشد؛ یک امر عارضی خواهد بود و خطرِ از دست رفتن آن بسیار زیاد است.
گاهی اوقات در شرایط ترس و هول و هراس، خیلی از چیزهایی که انسان بلد است از خاطرش میرود؛ حتّی نام دوست یا فرزند خود را فراموش میکند. رفیقی که من سالها صدایش کردهام؛ فرزندی که اصلاً خودم نامش را گذاشتهام؛ سالهاست هزاران هزار بار صدایش زدهام؛ امّا ترس که آمد، نامش فراموش میشود. حال چه ترسی بزرگتر از هولِ مرگ و جان دادن؟ ترس حشرِ در صحرای محشر و فَزَعِ اکبر؟! چه ترسی بزرگتر از اینها؟!
💫لذا اگر اعتقادات انسان به دلش ننشسته باشد؛ در دل تثبیت نشده باشد؛ این خطر هست که انسان در موقع جان دادن، عقائدش را فراموش کند. اصلاً خدا ازیادش برود. پیغمبر اکرم از یادش برود. ولو این که وقتی در دنیاست؛ سالهای سال به وحدانیّت خدا، به رسالت پیغمبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم و به ولایت ائمّه علیهمالسّلام شهادت دهد؛ ولی هول و ترس جان دادن سبب میشود همه فراموش شود.
💫بنابراین باید به مقام اطمینان و طمأنینه رسید. راهش هم همان است که عرض شد. انسان حقائقی را که عقل پذیرفته، با تلقینِ مکرّر به دل، وارد قلبش نماید تا به یقین و باور قلبی تبدیل شود. آنوقت ماندگار، باثبات و همیشگی شود.
🎤 استاد مهدی طیّب، #نماز_عارفان
╔═✿══🌹══✿═╗
🔗 @ahlevela
╚═✿══🌹══✿═╝
⚠️ مراقبت از دخالت شیطان در نمـــاز
باید مراقب باشیم در عبادتی که میخواهیم انجام بدهیم؛ در نمازی که میخواهیم به جا بیاوریم، شیطان دخالت نکند. شیطان از راه انیّت، خودبینی، خودخواهی، عجب و خودپسندی وارد میشود و عبادت انسان را تباه میکند.
اگر زیباترین نمازها آمیخته به ریا و عجب شود، همان عبادتی که انسان انجام میدهد؛ به یک معصیّت و گناه بزرگ تبدیل میشود. انسانی که نماز میخواند امّا ریا میکند؛ مرتکب معصیّت بزرگی میشود. انسانی که نماز میخواند؛ نماز خیلی باحالی هم میخواند؛ امّا نمازش سبب عُجب و خودپسندی او میشود و دیگر خود را به خدا بدهکار نمیبیند و همهی خلق را از خود پائینتر میبیند؛ در اثر عُجب و خودپسندی ناشی از همین نمازِ باحالش، چنان از خدا دور میشود که هیچ معصیّتی او را آن قدر از خدا دور نمیکند. اینها دخالتهای شیطان است.
شما مقوّیترین و لذیذترین غذاها را بپزید؛ بعد یک قطره سیانور در آن بریزید؛ این غذا کشنده میشود. یعنی کافی است یک قطره از انّیت و انانیّت، یک قطره از خودبینی و خودخواهی، در نمازِ باحال و سرشار از عرفانی که شخص میخواند؛ بیفتد؛ آن را به سمّی تبدیل میکند و غذای مسمومی میشود که روح انسان را میکشد. لذا باید مراقبت کرد خدای ناکرده شیطان عبادت انسان را این گونه تباه نکند و چیزی که میتوانست مایهی حیات انسان شود، مایهی مرگ روح و دل و قلب انسان شود.
🎤 استاد مهدی طیّب، #نماز_عارفان
╔═✿══🌹══✿═╗
🔗 @ahlevela
╚═✿══🌹══✿═╝
💕 شـــوق و نشـــاط ادب باطنی دیگر نمـــاز
◻️انسان، نماز و به طور کلّی هر عبادتی را با سرزندگی و شادابی بهجا بیاورد. این در همهی عبادات مشترک است. چون عبادات زمانی اثر سازندهی خود را برجای میگذارند که با ذوق و شوق و سرزندگی و طراوت و بهجت و شادابی بهجا آورده شوند. عبادتی که با اکراه، خستگی و افسردگی بهجا آورده میشود؛ عبادت سازندهای نیست. لذا خیلی باید مراقبت کرد.
◻️انسان مقدار عبادتی را که میخواهد انجام دهد؛ باید درست اختیار کند؛ افراط نکند؛ سنگینتر از حدّی که در توان اوست به سمت انجام عبادات نرود. البتّه مقدار مناسب عبادت، به تناسب سطح انسان عبادتکننده فرق میکند.
◻️کسی که در مسیرِ عبادت، هنوز در منازل اوّل قدم برمیدارد؛ هاضمهی قویای ندارد که عبادتهای بسیار زیاد انجام دهد. او مثل طفلی است که ظرفیّت هاضمهی غذاهای ظاهری برای او بسیار کم است. طفل با دو قاشق غذاخوری سیر میشود؛ امّا دو قاشق غذاخوری قطعاً انسان بالغ و رشدیافته را سیر نمیکند و او به مقدار غذای بیشتری نیاز دارد. لذا حدّ عبادتمان را به مقداری اختیار کنیم که سنگینتر از توانمان نباشد که در نتیجه عبادت را با کسالت و خستگی و اکراه انجام دهیم.
◻️ علاوه بر این، انسان در مواقع مختلف، از نظر حالات روحی فرق میکند. در روایات هم داریم که قلب انسان، حالت اقبال و ادبار دارد؛ بعضی اوقات دل و روح و جان انسان بسیار شاداب و تشنه و عطشناک عبادت است؛ بعضی وقتها هم انسان حال عبادت ندارد. خصوصاً در مورد عبادات مستحب تأکید میکنم؛ عبادات واجب لازم است؛ حتّی وقتی هم که انسان میل ندارد؛ باید به حدّاقلّش انجام دهد؛ چون مثل حدّاقلِّ غذایی است که لازم است به بدن انسان برسد تا فرد زنده بماند. اگر آن حدّاقل نرسد؛ انسان میمیرد. پس برای زنده ماندن، ولو به زور هم شده باید آن را به خوردِ شخص داد. در مورد عبادات واجب اینگونه است.
◻️امّا در مورد عبادات مستحب، فقط وقتی بهجت و شادابی و اقبال قلب هست، انسان باید به سمت انجام اعمال مستحب برود. در اوقات دیگر باید به حدّاقلّ واجب قناعت کند. البتّه خود انسان میتواند در ایجاد حالت بهجت مؤثّر باشد. اینها را در مبحث عبادت کتاب «شراب طهور» گفتهایم، تکرار نمیکنم. عزیزان به فایلهای صوتی و متن کتاب «شراب طهور» مراجعه کنند؛ به طور مفصّل بیان شده است.
🎤 استاد مهدی طیّب، #نماز_عارفان
📡 سایت اهلولاء | تلگرام | اینستاگرام | ایتا | بله
╔═✿══🌹══✿═╗
🔗 @ahlevela
╚═✿══🌹══✿═╝
💫ادب باطنی دیگر، توجّه به معانی آیات و اذکار و افعال نماز
◻️نکتهی دیگر، توجّه به معانی و مفاهیم سخنانی که شخص در عبادت به زبان جاری میکند و رفتارها و حرکاتی که انجام میدهد. مثلاً در نماز، تکبیرةالاحرام یعنی چه؟ تکتک آیات و واژههای سورهی حمد و سورهای که درپی حمد خوانده میشود؛ یعنی چه؟ مهم است انسان اینها را بفهمد و هنگامی که اینها را به زبان جاری میکند، توجّه داشته باشد چه میگوید. ذکر رکوع یعنی چه، ذکر سجده یعنی چه، تشهّد یعنی چه، قنوت یعنی چه؛ معانی اینها را بداند. این معانی میتواند بسیار عمیق شود.
◻️سورهی حمد که لازمهی هر نمازی است و بدون فاتحةالکتاب نماز معنا ندارد؛ معانی سورهی حمد تا بینهایت عمق دارد و میشود در فهم آن جلو رفت؛ از یک ترجمهی سادهی تحتاللّفظی آیات بگیرید تا عمیقترین تفسیرهای عارفانه. انسان میتواند فهم خود را پیدرپی رشد دهد و عمیقتر کند.
◻️اذکاری که در نماز میگوید؛ معانی لایهبهلایه و عمیقی دارد و انسان باید سعی کند معانی عمیقتر آنها را درک کند. حرکاتی که انجام میدهد؛ این که دست را بالا میبریم و تکبیرةالاحرام میگوییم یعنی چه؟ این معنا دارد. معنای این را بفهمد؛ یک معنایش این است که او دارد با دو دست خود، دنیا و آخرت را پشت سر میاندازد و فقط خدا را میخواهد. میگوید: «اَللهُ اَکبَرُ»؛ «الله» هم از دنیا، هم از آخرت، از هر دو بزرگتر است. هر دو را پشت سر انداختم و خدا را گرفتم؛ رو به خدا کردم: « اِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمواتِ وَ اْلاَرْضَ حَنِيفاً». رو به خدا کردن، قیام کردن و ایستادن یعنی چه؟ ایستادن در برابرِ خدای متعال یعنی چه؟ اینها معانی بسیار عمیقی دارد. خم شدن و رکوع کردن یعنی چه؟ به روایات مراجعه کنید و ببینید معانی اینها چقدر زیباست.
◻️این که نمازگزار در برابر عظمت حق رکوع میکند و میگوید: «سُبحانَ رَبِّیَ الْعَظیمِ» یعنی عظمت حق را شهود کرد و لذا رکوع و تعظیم کرد. در تعظیم کردن هم باید طوری خم شد که زانوها نشکند؛ در حالت رکوع، پاها باید دقیقاً صاف باشد و از زانو خم نشود و نشکند. خیلی هم خم نشوید؛ پشتتان دقیقاً با سطح زمین موازی باشد. سرتان را هم خم نکنید؛ سرتان را در امتداد بدن، درست به موازات زمین بگیرید. امیرالمؤمنین علیهالسّلام فرمودند: معنیاش این است که خدایا این گردنم است، اگر گردنم را هم بزنی، دست از عبادت و بندگی تو برنمیدارم؛ من عاشق توام و تو را دوست میدارم.
◻️هر کدام از حرکات نماز معانیای دارد؛ روایات بسیار زیبایی در این زمینه وجود دارد. این که تأکید کردم کتابها را بخوانید، برای این است که لطافتهایی را که در حرکات و الفاظ نماز هست درک کنید. به سجده رفتن و سر بر زمین نهادن یعنی چه؟ پیشانی بر خاک نهادن یعنی چه؟ چرا دو سجده؟ نشستن بین دو سجده یعنی چه؟ تشهّد یعنی چه؟ هر کدام از اینها معانیای دارد.
◻️امیرالمؤمنین علیهالسّلام فرمودند: وقتی سر به سجده میگذارید، یعنی «مِنْها خَلَقْناكُمْ» ما شما را از خاک آفریدیم؛ وقتی بلند میشوید، یعنی شما از خاک آفریده شدهاید. بعد دوباره به سجده میروید؛ یعنی ما دوباره به خاک برمیگردیم:
از خاک برآمدیم و بر خاک شدیم
اوّل، تولّد مُلکیتان بود؛ دوّم تولّد ملکوتیتان. دوباره که به سجده رفتید؛ یعنی به عالم برزخ رفتید. حال که از سجدهی دوّم بلند شدید؛ سر از قیامت در آوردید. در قیامت حقیقت حق در تجلّی است؛ لذا آن را میبینید؛ و چون میبینید؛ شهادت میدهید: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ» یعنی موقع تشهّد در قیامت و در شهودید. بفهمیم این حرکات یعنی چه. پی بردن به تکتک اینها که هر کدام اسرار بسیار عمیق و لطیفی دارد؛ ادب باطنی دیگر نماز است.
◻️این که انسان بفهمد نمازی که میخواند یعنی چه؛ معنای نمازش را بفهمد و این فهم را به قلب خود تلقین کند و بسپارد و وارد کند. این هم یکی از لوازمی است تا نماز انسان بتواند نماز شایستهای باشد.
🎤 استاد مهدی طیّب، #نماز_عارفان
📡 سایت اهلولاء | تلگرام | اینستاگرام | ایتا | بله
╔═✿══🌹══✿═╗
🔗 @ahlevela
╚═✿══🌹══✿═╝
حضور قلب ادب باطنی دیگر نماز
❤️ نکتهی بسیار مهم حضور قلب است. احادیث و روایات بسیاری در باب حضور قلب داریم. امام باقر علیهالسّلام فرمودند: شخصی نماز میخوانَد؛ همهی نمازش قبول است؛ یکی نصفش، یکی یکسوّمش، یکی یکپنجمش و دیگری هیچ. به همان میزان که قلب در نماز حاضر است، نماز مقبول است. اگر اصلاً قلب حاضر نباشد؛ اصلاً نماز مقبول نیست و در بالا بردن انسان و در معراج رفتنِ با نماز کارگر و مؤثّر نیست.
❤️ حضور قلب امری بسیار حیاتی برای نماز و رمز اثربخشی نماز در تعالی و تکامل انسان است. پیغمبر اکرم فرمودند: خدا را عبادت کن «کَاَنَّکَ تَراهُ» به گونهای که تو داری خدا را میبینی. این مرتبهی اعلای حضور قلب است؛ این شهود قلبی حقّ متعال است. این مرتبه، مرتبهی انسان کامل است. بعد فرمودند: «فَاِنْ لَمْ تَکُنْ تَراهُ، فَاِنَّهُ یَراکَ» اگر هنوز به جایی نرسیدهای که به شهود حق نائل شوی و در حالی عبادت کنی که خدا را به دیدهی دل میبینی؛ لاأقل طوری عبادت کن که این احساس در تو باشد که در محضر حقّ متعالی و الآن خدا دارد تو را میبیند. با احساس حضور عبادت کن. خود را در محضر حق ببین و عبادت خدا را بهجا بیاور. حضور قلب شرطِ اثربخشی عبادت است؛ حال چه در مرتبهی اعلا، چه در مرتبهی متوسّط.
ادامه دارد…
استاد مهدی طیّب | #نماز_عارفان
╔═✿══🌹══✿═╗
🔗 @ahlevela
╚═✿══🌹══✿═╝
🤍 حضور قلب ادب باطنی دیگر نمـــاز
برای این که در عبادت حضور قلب پیدا کنیم چه کار باید کرد؟ این که وقتی وارد نماز میشویم، ذهنمان به سمت چیزهای مختلف میرود و دیگر اصلاً یادمان نیست در نماز هستیم و احساس حضور نداریم و توجّه به آن محضر نداریم؛ عاملش چیست؟ چه چیزی حواس ما را پرت میکند؟
بعضاً عوامل بیرونی؛ محرّک قوّهی خیالِ ما، حواسّ ماست. چیزی را میبینیم؛ خیالمان شروع به خیالپردازی راجع به آن میکند؛ قوّهی واهمهمان فعّال میشود. مطلبی را میشنویم؛ در قوّهی خیالمان شروع به خیالبافی کردن در مورد آن میکنیم. بنابراین اوّلین کاری که برای حضور قلب به ما کمک میکند؛ این است که محرّکهای بیرونی را که سبب میشود حواس ما پرت شود؛ حذف کنیم.
لذا خیلی خوب است جایی که انسان نماز میخواند، محلّ سادهای باشد و تزئینات نداشته باشد؛ آمد و رفت نباشد. یعنی چیزهایی که چشم ببیند و ذهن انسان آن صحنه را دنبال کند؛ در جلوی دیدهی انسان نباشد. حتّی میگویند نماز خواندن در فضای تاریک بهتر از فضای روشن است؛ چون آنجا دیگر چشم کار نمیکند. محیط ساکت، آرام و خلوتی باشد؛ رادیو، تلویزیون، سر و صدا و گفتگوی افراد نباشد. اگر انسان بتواند چنین جایی را برای عبادت انتخاب کند؛ از این طریق محرّکهای بیرونی حذف میشود.
برای این که انسان بتواند عوامل بیرونی دیگر را هم از بین ببرد؛ توصیههای زیادی شده است. مثلاً فرض کنید شما کاری را شروع میکنید؛ مثلاً دارید مقالهای یا نامهای به دوستی مینویسید؛ و میدانید تا موقع اذان این کار تمام نمیشود. توصیه میکنند در این صورت کار را شروع نکنید؛ چون ذهن درگیر مطلبی که مشغول نوشتن آن بودید باقی میماند و در نماز آن را ادامه میدهد؛ حواستان دنبال آن است و در نماز نیست. لذا توصیه میکنند کاری که قبل از نماز نیمهتمام میمانَد را پیش از نماز شروع نکنید. ابتدا نمازتان را بخوانید؛ بعد شروع به انجام آن کار کنید. این کار کمک میکند حواس انسان در نماز پرت نشود.
استفاده از عوامل دیگر، مثل عوامل تداعیکننده نیز توصیه میشود؛ مثل محلّی ثابت برای نماز خواندن. لذا توصیه شده در خانههایتان جای ثابتی را مشخّص کنید و موقع نماز همیشه آنجا نماز بخوانید. محلّ نمازتان مکان ثابتی باشد. سجّادهای برای خودتان تهیّه کنید که همیشه در آن بایستید و نماز بخوانید. خانمها که طبیعتاً چادر نماز دارند؛ اگر آقایان هم لباس ثابتی داشته باشند خوب است. بعضی از آقایان عبائی اختیار میکنند؛ اگر عبا هم نه، یک لباس ثابت برای نماز خواندن داشته باشید. هر وقت اینها حاضر میشود، حواس انسان هم سراغ نماز میآید؛ چون همیشه نماز با این مکان و لباس و پوشش همراه بوده است. اینها به تمرکز حواس کمک میکنند.
این که انسان در وقتِ ثابتی نماز بخواند هم مؤثّر است. یکی از آثار نمازِ اوّل وقت همین است که به ایجاد تمرکز کمک میکند؛ چون با رسیدن آن وقت ذهن آماده تمرکز به نماز میشود. یا توصیه شده مُهر را گِرد و دایره مانند انتخاب کنید و موقع نماز خواندن نگاهتان را به آن بدوزید. این کار هم به تمرکز حواس کمک میکند. اینها نمونهای از عوامل بیرونی است که به تمرکز و پرت نشدن حواس کمک میکند.
استاد مهدی طیّب | #نماز_عارفان
📡 سایت | تلگرام | اینستاگرام |آپارات | ایتا | بله
╔═✿══🌹══✿═╗
🔗 @ahlevela
╚═✿══🌹══✿═╝
🟨 باطن نمـــاز
روایاتی که در بحث اهمّیّت نماز و شرط مقبولیّت نماز و علائم مقبولیّت نماز وارد شده، بسیار زیاد است. مثلاً روایتی از امام صادق علیهالسّلام است که حضرت فرمودند: «قالَ الله عَزَّ وَ جَلّ فِی بَعضِ ما اَوحیٰ» در برخی از وحیهایی که خدای متعال نازل فرمود؛ اینگونه بیان شده است که «اِنَّما قُبِلَ الصَّلوةُ مِمَّنْ یَتَواضَعُ لِعَظِمَتِی» هر آینه نماز از کسی قبول و پذیرفته میشود که در برابر عظمت من تواضع و فروتنی پیشه میکند؛ «وَ یَکُفُّ نَفْسَهُ مِنَ الشَّهَواتِ مِن اَجلِی» و به خاطر منِ خدا، نفس خود را از پرداختن به آنچه که مورد اشتها و تمایل آن است، باز میدارد؛ «وَ یَقطَعُ نَهارَهُ بِذِکرِی» و روز خود را با یاد منِ خدا طی میکند. روز او خالی از یاد من نیست. لحظهای غافل از من نیست.
«وَ لا یَتَعَظَّمُ عَلیٰ خَلْقِی» و در برابر خلقِ من گردنکشی نمیکند و بر آنها بزرگی نمیفروشد؛ «وَ یُطْعِمُ الْجائِعَ» و گرسنگان را اطعام میکند، «وَ یُکسِی الْعارِی» و برهنگان را جامه میپوشاند، «وَ یَرْحَمُ الْمُصابَ» و کسانی که مصیبت دیدهاند را مورد لطف و رحمت و محبّت قرار میدهد؛ «وَ یُواسِی الْغَرِیبَ» و با فردی که در غربت قرار گرفته است؛ مواسات میورزد. «فَذٰلِکَ یَشْرُقُ نُورَهُ مِثْل َ الشَّمْسِ اَجعَلُ لَهُ فِی الظُّلمَةِ نُوراً» چنین نمازگزاری است که نور او میدرخشد؛ چنان وجود نورانییی پیدا میکند که مثل خورشید میدرخشد و من در ظلمت برای او نوری قرار میدهم؛ «وَ فِی الْجَهالَةِ عِلْماً» و در دلِ جهالت و نادانی به او علمی عنایت میکنم؛ «اَکلَئُهُ بِعِزَّتِی وَ اَسْتَحْفَظُهُ مَلائِکَتِی» من او را با عزّت خود مورد حمایت قرار میدهم و ملائکهی من مأمور حفاظت از او میشوند. «یَدْعُونِی فَاَلبِّیهِ» او مرا صدا میزند و من به او لبّیک میگویم؛ «وَ یَسْئَلُنِی فَاُعْطِیهِ» از من درخواست میکند، من به او عطا میکنم.
«فَمَثَلُ (فَمِثلُ) ذٰلِکَ الْعَبْدُ عِندِی کَمَثَلِ جَنّاتِ الْفِردَوسِ لا یَسبِقُ اَثمارَها وَ لا یَتَغَیَّرُ عَنْ حالِها» مثال چنین بندهای در نزد من، مثل باغهای بهشتی است که نه بهتر از میوههای آن پیدا میشود و نه حالت آن تغییر میکند و نه میوههای آن پوسیده و تباه میشود.
مشابه این روایت که نشانههای انسانی را که نمازش مقبول است، بیان کرده؛ بسیار است. این حدیث قدسی بود. روایات فراوانی هم از ائمّهی معصومین علیهمالسّلام وارد شده است. اینها همه نشاندهندهی این است که نمیتوانیم فقط در انجام صحیح و مطابق با مقرّرات شرعی نماز، توقّف کنیم. گرچه این شرط اوّل است؛ لازمهی نماز بودنِ نماز این است که مطابق با موازین شرعی و فقهی به جا آورده شود؛ امّا همهی نماز این نیست. نماز خیلی عظیمتر از این است و حقایق و رموز و اسراری در نماز نهفته است؛ چه در مقدّمات نماز، چه در مقارنات نماز، و چه در تعقیبات نماز. که اسرار نماز را در مراتب دیگر وجود انسان مورد توجّه قرار میدهد.
ادامه دارد…
#نماز_عارفان| استاد مهدی طیّب
🤍 حضور قلب در نمـــاز
آنهایی که اهل تقوا هستند؛ یعنی کسانی که آلودگیها را از وجودشان پاک کردهاند و اجازهی آلودگی به قلب و دل ندادهاند؛
«اِذَا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ»
وقتی وسوسه و تحریکی از جانب شیطان متوجّه آنها میشود؛ «تَذَكَّرُوا» بلافاصله متذکّر میشوند؛اجازه نمیدهند شیطان حواس آنها را در نماز و عبادتشان پرت کند؛ «فَاِذَا هُم مُبْصِرُونَ» پس اگر در نماز حضور قلب نداریم، به علّت زمینههایی در وجود ماست که شیطان موفّق میشود به حضور قلب ما آسیب بزند؛ و شرط اوّلِ نماز بودنِ نماز، همین حضور قلب است.
در حدیث دیگری از پیغمبر اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم است که فرمودند:
«اِنَّ الرَّجُلَيْنِ مِنْ اُمَّتِى يَقُومانِ فِى الصَّلاةِ وَ رُكُوعِهِما وَ سُجودِهِما واحِدٌ وَ اَنَّ مابَيْنَ صَلاتَهِما ما بَينَ السَماءِ وَ اْلاَرض»
دو مرد از امّت منِ رسول الله به نماز میایستند؛ رکوع و سجدههایشان عین هم است؛ یکسان است؛ امّا بین نماز این دو نفر، به اندازهی فاصلهی بین زمین تا آسمان تفاوت است. این تفاوت به خاطر چیست؟ به خاطر روح نماز است؛ به خاطر حقیقت باطنی نماز است که اگر نباشد، نماز هیچ است و اگر باشد، نماز همه چیز است.
حدیث دیگری از پیغمبر اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم است که فرمودند:
«اِنَّمَا لَكَ مِن صَلاتِكَ ما أقبَلتَ عَلَيهِ بِقَلبِكَ»
به آن میزان از نماز به نفع تو است و بهرهاش به تو میرسد که قلبت در آن به خدا اقبال دارد و با قلبت توجّه به نماز داری؛ به خدایی که در محضرش هستی توجّه داری.
پس نماز باطنی دارد و همانطور که گفتیم،فردای قیامت باطن نماز مجسّم خواهد شد؛ حتّی در عالم برزخ هم نماز صورتی برزخی دارد و به صورت یک انسان بسیار زیباروی و خوشمحضر در عالم قبر و برزخ انیس انسان است. در قیامت هم همین طور، به صورتی زیبا با نمازگزار محشور میشود. بنابراین نماز حقیقت باطنی دارد.
به این حدیث نیز اشاره کردیم که امام باقر علیهالسّلام فرمودند:
«اِنَّ اَوَّلُ ما يُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلاةُ»
اوّلین چیز از اعمال هر بنده که در دستگاه الهی مورد محاسبه واقع میشود، نماز است.
«فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ ما سِواها وَ اِنْ رُدَّتْ رُدَّ ما
سِواها»
اگر پذیرفته شد، اعمال دیگر هم فرصت پذیرفته شدن پیدا میکنند و اگر مردود شد، سایر اعمال هم مردود است.
بعد فرمودند:
«اِنَّ الصَّلاةَ اِذَا ارْتَفَعَتْ فِي أَوَّلِ وَقْتِها رَجَعَتْ اِلىٰصَاحِبِها وَ هِيَ بَيْضاءُ مُشْرِقَةٌ تَقُولُ: حَفِظْتَنِي حَفِظَكَ اللَّهُ وَ اِذَا ارْتَفَعَتْ فِي غَيْرِ وَقْتِها بِغَيْرِ حُدُودِهَا رَجَعَتْ اِلىٰ صَاحِبِها وَ هِيَ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ تَقُولُ ضَيَّعْتَنِي ضَيَّعَكَ اللهُ»
وقتی نماز در اوّل وقت به جا آورده میشود و کارنامهی آن به آسمان برده میشود؛ از آسمان به سوی نمازگزار برمیگردد؛ در حالی که سفید و نورانی و درخشنده است. این نماز به نمازگزار میگوید تو حدود مرا حفظ کردی؛ در موقع مناسب و در اوّل وقت نماز خواندی؛ خدا تو را حفظ کند و مورد حفاظت خود قرار دهد.
امّا اگر نماز در غیر وقت خودش به جا آورده شود؛ آخر وقت نماز خوانده شود؛ وقتی که دیگر نماز رو به قضا شدن است، نماز به جا آورده شود؛ آن هم بیتوجّه و فقط با بسندهکردن به اعمال ظاهری و بدون رعایت حدود آن؛ این نماز به سوی صاحبش که آن را به جا آورده است برمیگردد و در حالی که سیاه و تاریک است، به نمازگزار میگوید: تو مرا ضایع کردی؛ خدا تو را ضایع کند. خودِ نماز، نمازگزار را نفرین میکند.
پس نماز یک حقیقت باطنی دارد که میتواند دعا کند؛ میتواند نفرین کند. این حقیقت باطنی مهم است که در نماز باشد.تا حقیقت نورانیِ باطنی نماز نباشد؛ نماز فقط یک جسد است؛ یک پیکر بیروح است که هیچ کارایی و هنری نخواهد داشت. برخی اشخاص به نماز ظاهری مشغولند و خیلی هم مقیّدند؛ زیاد هم نماز میخوانند؛ امّا روح نماز در نمازشان نیست؛ چه بسا خیلی هم از این موفّقیّتشان خوشحالند که زیاد نماز میخوانند؛ فکر میکنند عجب کار بزرگی انجام میدهند.
قرآن کریم فرمود:
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِاْلاَخْسَرِینَ أَعْمَالاً»
آیا خبردارتان کنم زیانکارترین انسانها چه کسانی هستند؟
«الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا»
(برایتان گفتهایم دنیا به معنای جنبهی ظاهری و عالم ظاهر است.) کسانی که تمام تلاششان در جنبههای ظاهری این عالم که اسمش حیات دنیا است گم شد و تلاشهایشان هدر رفت؛
«وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»
در حالی که گمان میکنند عجب کارهای خوب و بزرگی انجام میدهند! زیاد خواندن نمازِ بیروح، مصداق این آیهی شریفه است.
🎤استاد مهدی طیّب، #نماز_عارفان
ادامه دارد…
@ahlevela
💠 نماز عارفان | حضور قلب در نماز
◻️ در نماز باید حضور قلب باشد و قرآن به روح نماز تأکیدهای متعدّدی کرده است؛ هم در جنبهی اثبات، هم در جنبهی نفی. از یک طرف فرمود:
«قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤمِنُونَ الَّذِینَ فِى صَلوٰتِهِمْ خاشِعُونَ»
مؤمنان رستگار شدند؛ کسانی که در نمازشان خشوع وجود دارد. خشوع روح نماز است. نقطهی مقابلش هم فرمود:
«فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّیْنَ الَّذِیْنَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُوْنَ»
وای بر نمازگزاران؛ کسانی که در نمازشان حواسشان نیست؛ در نمازها غافلاند؛ در نمازشان روح نیست.
💭 همانطور که گفتیم این روح باید ایجاد شود. برای ایجاد آن باید با چیزی که روح نماز را از بین میبرد مقابله کرد.اشاره کردیم چیزی که این روح نماز را از بین میبرد، یا بیرونی است یا درونی. چون قوّهی خیال است که ما را از حضور قلب محروم میکند. در بعضی از موارد، خیال با تحریکات بیرونی فعّال میشود. انسان باید محرّکهای بیرونی را حذف کند. اگر در محیط سر و صدا وجود دارد که حواس فرد را پرت میکند؛ اگر صحنههایی وجود داردکه از جلوی چشم انسان رد میشود و حواسّ انسان را پرت میکند؛ انسان میتواند آنها را حذف کند.
◻️ نماز خواندن در محیطی ساکت و آرام، دور از تزئینات، در محیطی خلوت که رفت و آمد در آن نیست و اتّفاقاتی در کنار نمازگزار رخ نمیدهد و حتّی در محیطی که نور هم تا جایی که میشود کمتر است. لذا بعضیها حتّی موقع نماز خواندن نزدیک دیوار میایستند که فاصلهی بین آنها و صحنهی روبرویشان به حدّاقل تقلیل پیدا کند.
💭 پس تا جایی که میشود، باید تلاش کرد محرّکهای بیرونی را که میتواند حواس انسان را پرت کند، حذف کرد. اگر فرد تشنه است؛ قبل از نماز آب بنوشد تا در میانهی نماز به فکر آب خوردن نباشد. اگر گرسنه است؛ لقمهای نان بخورد که وسط نماز به یاد گرسنگیهایش نباشد و حواسش پرت نشود. گاهی اوقات هم کم بودن انرژی در بدن انسان سبب میشود شخص قدرت تمرکز نداشته باشد؛ یعنی خون کافی به مغزش نمیرسد و هشیاری کافی را در هنگام نماز ندارد. در این صورت او باید قبل از نماز چیزی بخورد که خون کافی به مغزش برسد تا در نماز هشیاری کافی داشته باشد. اینها چیزهای خیلی سادهای است که در بعضی از موارد همینها عامل عدم حضور در نماز است.
🎤استاد مهدی طیّب، #نماز_عارفان
ادامه دارد…
🩵 نماز عارفان | حضور قلب در نماز
💠 نکته دیگر این که کارهایی را که تا وقت نماز تمام نمیشود و نیمهتمام میماند، قبل از نماز شروع نکنیم که ذهنمان در نماز آن فعّالیتها را دنبال کند و بخواهد تکمیل کند.
💠 پس برای حضور قلب ابتدا باید تا آنجایی که میشود، محرّکهای قوّهی خیال را، که چیزهای متنوّعی است، حذف کند. سپس از عوامل کمککننده استفاده کند. مثلاً مکان و فضای ثابتی را برای نماز در نظر بگیرد. مسجد برای نماز خواندن خیلی خوب است. اگر انسان موفّق شود به مسجد برود؛ که إنشاءالله در بحث مکان نماز، به بحث مسجد میرسیم که مسجد چقدر بزرگ است و ما چقدر از عظمت آن غافلیم. به هر حال یا به مسجد میرود و نماز میخواند، که مسجد جایی است که حضور در آن، بلافاصله ذهن و فکر انسان را متوجّه نماز میکند، یا در خانهاش جای مشخّصی را به عنوان مسجد تعیین کند. خصوصاً در بعضی از روایات داریم که مسجد برای خانمها، خانهی خودشان است؛ نه اینکه از خانه بیرون بیایند و به فضای مسجد بروند؛ برای خانمها خانهی خودشان مسجد است. منتهیٰ در همان خانهی خودشان، محلّ معیّنی، مثلاً یک گوشهی اتاقشان یا هر جای دیگری در منزلشان، را به عنوان مسجد تعیین کنند و حرمت مسجد را برای آنجا حفظ کنند؛ پاک نگاهش دارند؛ همهی آنچه که انسان در مسجد مراعات میکند؛ سعی کنند در آن نقطه رعایت کنند. این در مورد مکان واحد بود.
💠اختصاص زمان واحد به نماز و اینکه انسان به اوّل وقت نماز خواندن مقیّد باشد. داشتن لباس واحد؛ اینکه انسان یک لباس معیّن را برای نماز خواندن اختصاص دهد. همهی اینها کمک میکند و وقتی اینها جمع میشود؛ انسان برای تمرکز آمادهتر است
💠استفاده از مُهر گِرد و اینکه انسان هنگام نماز نگاهش را به آن بدوزد هم به تمرکز کمک میکند. کسی از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله سؤال کرد چه کار کنم حضور قلبم زیاد شود؟ حضرت فرمودند: در وضو گرفتنت دقّت کن؛ وضوی شاداب و کامل بگیر. این که خود وضو هم یعنی چه؛ إنشاءالله به آن میرسیم.
💠اسرار و رازهایی که در ذرّهذرّهی هر یک از مقدّمات و مقارنات و تعقیبات نماز است، هر کدام اقیانوس عجیبی از معارف الهی است. حضرت فرمود: وضویت را وضوی تمامعیار بگیر، اسباغ در وضو، آنوقت حواست در نماز جمع خواهد بود.
استاد مهدی طیّب، #نماز_عارفان
ادامه دارد…
@ahlevela
🩵 نماز عارفان | حضور قلب در نماز
💠 نکته دیگر این که لزومی ندارد فرد به محض اینکه بر سر سجّاده میآید، نماز را شروع کند. اگر برای نماز جماعت به مسجد میرود؛ کمی زودتر برود. چند دقیقهای قبلش بنشیند. یا اگر میخواهد در خانه نماز بخواند؛ کمی زودتر از اذان وضو بگیرد. خیلی هم مستحبّ است. حتّی روایت داریم کسی که بعد از اذان وضو میگیرد، حرمت نماز را به جا نیاورده است. حتّیالمقدور انسان قبل از اذان وضو بگیرد؛ چند دقیقه بنشیند. هم تلاطمات فعّالیتهای قبلیاش به آرامش تبدیل شود و هم از آن سو فکر کند من به کجا آمدهام؟ با چه کسی قرار ملاقات دارم؟ با چه کسی میخواهم به گفتگو و نجوا مشغول شوم؟ کمی فکر کند. اینها کمک میکند برای اینکه آمادگی برای حضور قلب، بیشتر در او فراهم شود.
💠 چیز دیگری که میتواند در ایجاد حضور قلب کمککار باشد؛ توجّه به معانی و اسرار و حقایقی است که هر یکاز اذکار نماز، آیاتی که در نماز تلاوت میشود و حرکاتی که انسان در نماز انجام میدهد؛ دربردارد.
💠 از سوی دیگر توجّه کند که چقدر زشت است؛ من در محضر خدای متعال حاضر باشم؛ خدا حواسش به من باشد؛ حواس من جای دیگر باشد؟! یعنی به خود هشدار دهد و نهیب بزند که چقدر زشت است در محضر خدا ایستادهای؛ خدا حواسش را به تو داده است و تو حواست جای دیگر است؟! خدا به تو رو کرده است؛ تو پشتت را به خدا کردهای و رویت را به دنیا کردهای؟! در محضر پروردگار؟! شما مقایسه کنید؛ یک مقام مملکتی، مثلاًرئیس جمهور یا رهبر شما را بخواهد یا وقت ملاقات دهد؛انسان چگونه به حضور او میرود؟ شش دانگ حواسش جمع است که چه میگوید و چه میشنود. آن وقت انسان در محضر فرمانروای عالم وجود بایستد و حواسش جای دیگر باشد و به چیز دیگری فکر کند؟! چقدر جای شرمندگی دارد! بنابراین به خودش هم نهیب بزند که مراقب خودت باش؛ بدان کجا هستی؛ با که حرف میزنی؛ چه کسی به تو توجّه کرده است.
💠 حدیث قدسی داریم که خدای متعال میفرماید اگر نمازگزار میدانست که موقعی که نماز میخواند؛ وقتی دارد سجده میکند؛ چه کسی به او توجّه کرده است؛ نمازش را تا قیامت تمام نمیکرد و سلام نمیداد؛ به خاطر ارزش و عظمتی که توجّه حق به عبد دارد.
یک چشم زدن غافل از آن ماه نباشید
شاید که نگاهی کند آگاه نباشید
اینجا "شاید" نیست؛ حتماً خدا دارد نمازگزار را نگاه میکند. آنوقت تو نگاهت به جای دیگر است و رویت را از او برگرداندهای؟! به خود هشدار دهد. به خود توجّه دهد که میخواهی حواست را از پیش خدا پیش چه چیزیببری؟ آخر این چیزی که تو به آن فکر میکنی؛ ارزشش را دارد؟ دنیایی که ذهن تو را مشغول خود کرده است؛ مقامش، جاهش، مالش، شهرتش، شهوتش، یا هر چیز دیگری که دنیا دارد و حواس تو را به خود مشغول میکند؛ آخر چیست؟! به فناپذیری و بیارزشی دنیا توجّه کند. به خطرات و مضارّ دنیا توجّه کند.
🎤استاد مهدی طیّب، #نماز_عارفان
ادامه دارد…
🩵 نماز عارفان | حضور قلب در نماز
مهمترین چیزی که ریشهی همهی حواسپرتیها است؛محبّت دنیاست. حواس انسان جایی میرود که محبوبش آنجا قرار دارد. حدیث داریم: «مَنْ اَحَبَّ شَیْئاً اَکْثَرَ ذِکرَهُ»؛ کسی که چیزی را دوست داشته باشد؛ زیاد آن چیز را یاد میکند.
نمیشود من دنیا را دوست بدارم؛ امّا در نماز یاد دنیا نباشم! لذا حلّ اصلی این مشکل در ریشهکن کردن محبّت دنیا از قلب است و باید محبّت دنیا از دل کنده شود. چیزی را که انسان دوست ندارد؛ هیچ وقت به آن فکر نمیکند. ولی نمیشود من عاشق و شیفتهی سینهچاک دنیا باشم؛ در نماز هم حضور قلب تمام داشته باشم و حواسم یک سر سوزن به سمت دنیا نرود!
در کتاب «شراب طهور» به مضارّ و خطرات محبّت دنیا و راههای ریشهکن کردن آن از قلب، اشاره نمودیم. از یک سو باید به خوبیها و دوستداشتنی بودن خدا توجّه کرد؛ چه در اسماء و صفات الهی، چه در فعل الهی. در کمالات حضرت حق بیندیش؛ جمال الهی را به دیدهی دل تماشا کن. مگر میشود عاشقش نشد؟!
همهی عشقهایی که در عالم وجود دارد؛ نتیجهی ظهور یک جلوهی نازله از یک گوشه از حُسن حضرت حقّ است. تمام عشقهایی که در تاریخ افسانه شده است؛ لیلی و مجنون، وامق و عذرا، خسرو و شیرین، فرهاد و شیرین، رومئو و ژولیت ودیگران، اینها چیست؟ یک جلوه از جمال حضرت حق در عالم خاک افتاده؛ با خاک هم مخلوط شده؛ شده لیلی؛آنوقت این گونه دل مجنون را برده است!
جرعه خاکآمیز چون مجنون کند خود بگو تا صاف او مر چون کند؟!
این یک جرعه از خمّ لایزال جمال الهی است که در خاک افتاد و خاکآمیز هم شد؛ شد لیلی. آن وقت انسان را مجنون خودش کرد. حال خود بگو تا صاف او مر چون کند؟! آن که زلال است و با هیچ خاکی آلوده نشده است؛او که اقیانوس بیکرانهی جمال است؛ اگر کسی به او نگاه کند؛ مگر میتواند عاشق نشود؟! و اگر عاشق شد؛ مگر دیگر میتواند به غیر او توجّه کند؟! محبّت حق، یکجا،همهی دلش را اشغال میکند و محبّت دنیا میرود.
نور وارد شود؛ ظلمت خودش فرار میکند. «اِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّـیِّئاتِ» خوبیها بدیها را بیرون میکنند. اگر نور محبّت الله وارد قلب کسی شود؛ ظلمت محبّت دنیا خودش پا به فرار میگذارد. این اصل است. ولی برای تکمیل کار، بد نیست انسان یک بار دقیقتر به دنیایی که دل از او ربوده است، نگاه کند و ببیند پشت این کرمپودر و ریمل و رژ لب و امثال اینها که این پیرِ کَفتار عجوزهی ترسناک با استفاده از آنها خود را این قدر زیبا و تودلبرو کرده است؛ چه چهرهای وجود دارد؛ آنوقت از ترس پا به فرار میگذارد؛ از نفرت حاضر نیست یک بار برگردد و پشت سر خود را نگاه کند. این هم به انسان کمک میکندکه فکر کند ببیند دنیا چیست. اینها را در کتاب «شراب طهور» در مبحث «محبّت» گفتهایم. امیدوارم عزیزان مراجعه کنند و با تأمّل بهره بگیرند.
پس میشود محبّت دنیا را هم از دل ریشهکن کرد و اگر این امر اتّفاق بیفتد و محبّت خدا بر قلب مستولی شود؛ «مَنْ اَحَبَّ شَیْئاً اَکْثَرَ ذِکْرَهُ» اگر کسی چیزی را دوست بدارد؛ دائم به یاد محبوبش است. وقتی انسان خدا را دوست داشته باشد؛دیگر نه فقط در چهار رکعت نمازش، بلکه دائماً حواسش پیش خداست؛ دائماً حواسش پیش معشوقش است. دیگر برای او بحثِ حضور قلب را گفتن، اصلاً ضرورت ندارد. مگر عاشق تمامعیار و سینهچاکِ پروردگار میتواند به غیر خدا فکر کند؟!
🎤استاد مهدی طیّب، #نماز_عارفان
ادامه دارد…
@ahlevela