🔴دو خاطره اسطرلابی از علامه حسن‌زاده آملی 🖊احمدحسین شریفی ⭕️خاطره دوم: 🔶 علامه حسن‌زاده می‌فرمودند هنگامی که در محضر علامه شعرانی ریاضیات و هیأت می‌خواندم، مدرسه مروی دستگاه اسطرلابی داشت که به امانت در اختیار من بود و علامه شعرانی هم از روی آن تدریس می‌کرد. به دلیل شوق و علاقه‌‌ای که به این موضوعات داشتم تصمیم گرفتم خودم یک دستگاه اسطرلاب تهیه کنم. در برخی از عتیقه‌فروشی‌ها چند دستگاه اسطرلاب دیدم که رنگ ظاهری آنها نشان از قدمت‌شان می‌داد. حتی امضای برخی از علمای پیشین در پای برخی از آنها بود! اما هر کدام را که بررسی می‌کردم و اجزاء و اَشکال روی آن را مشاهده می‌کردم، با موازین ریاضی و قواعد اسطرلاب سازگار نبود! و اَشکال و اسامی زایدی بر روی برخی از آنها بود که هیچ ربطی به اسطرلاب نداشت. می‌فرمود بالاخره به گونه‌ای متوجه شدم که شخصی به نام .... (نام آن شخص را ذکر نمی‌کرد) در یکی از خیابان‌های تهران این اسطرلاب‌ها را درست می‌کند و با لطایف الحیلی آنها را به شکل دستگاه‌هایی قدیمی درمی‌آورد! (در سرکه می‌اندازد و سپس مدتی زیر خاک می‌گذارد که رنگ برنج آن تغییر می‌کند و حالت کهنگی به خود می‌گیرد). روزی به مغازه او رفتم و دیدم که به صورتی کاملاً‌ ناشیانه و غیر علمی از روی برخی ابزارها و اَشکال، مشغول اسطرلاب‌سازی است! با رعایت ادب و با ملاطفت و دلسوزی به او گفتم: «من چندین دستگاه ساخته شما را دیده‌ام و به فریب‌کاری و نیرنگ شما هم پی برده‌ام. شما پیرمرد شده‌ای، با این کار داری هم به خودت ظلم می‌کنی و هم به دیگران خیانت می‌کنی! شما که هم قلم‌زنی ماهر و هم هنرمندی حاذق هستید، چرا پی کار درستی را نمی‌گیرید؟! چرا به خودت و دیگران خیانت می‌کنی؟!» 🔸با او خداحافظی کردم و رفتم. هر چند بعدها هم در چندین نوبت دیدم که دست از کار خود نکشیده و همچنان مشغول تولید اسطرلاب‌های قلابی است!تعجب‌آورتر اینکه در جایی دیدم شخصی از روی همان اسطرلاب‌های قلابی آن مرد، مشغول تعیین جهت قبله یکی از مساجد است! و خدا می‌داند که همین سودجویی و بی‌تقوایی آن هنرمند غیر متعهد موجب چه انحرافات دیگری شده است! @Ahmadhoseinsharifi 🌹