🔴حقوق بشر ليبرالي؛ از تئوري تا عمل ✍️احمدحسين شريفی 🔹يکي از مهمترين اصول و بلکه بنيان‌هاي اخلاق ليبرال، «حقوق بشر» است. ليبرال‌ها در سده‌هاي اخير فراوان در اين باره تئوري‌پردازي کرده و سخن‌ها گفته‌اند. 🔹جان لاک، فيلسوف تجربه‌گراي انگليسي، به عنوان يکي از خداوندان و بنيانگذاران ليبراليسم سياسي و حقوقي، برابري ذاتي و طبيعي را نشانة برابري حقوقي مي‌دانست و آدميان را نه تنها در برابر ديگر همنوعان خود آزاد مي‌دانست بلکه بانگ آزادي و رهايي بشر از هر گونه قدرت مافوق زميني را سر مي‌داد! 🔹امانوئل کانت، فيلسوف شهير آلماني نيز مي‌گفت آدميان همگي غايت في نفسه‌اند؛ و جوامع غربي را چنين آموزش مي‌داد که «با انسانيت خواه در مورد شخص خودت يا ديگري چنان رفتار کن که او را به مثابة غايت نظر کني و نه هرگز به مثابة وسيله‌اي براي وصول به غايتي ديگر» 🔹افزون بر اين انديشه‌هاي فلسفي، در مقام قانون‌گذاري نيز، اعلامة استقلال آمريکا در سال 1776 و اعلامة حقوق بشر و شهروند فرانسه در سال 1789 و اعلامية جهاني حقوق بشر مصوب سال 1948 در مجمع عمومي سازمان ملل، همگي از جملة ‌اسنادي هستند که چنين ايده‌هاي دلربا و دلفريب ليبرال‌ها را دربارة حقوق بشر ترسيم مي‌کنند. 🔸اما با نگاهي اجمالي به «ليبراليسم تحقق‌يافته» و «حقوق بشر در مقام عمل» مي‌توان گفت بدترين و بي‌سابقه‌ترين حق‌کشي‌هاي تاريخي عليه بشريت در رژيم‌هاي ليبرالي رقم خورده است. در لواي زيباي حقوق بشر، چيزي که براي آنها مطرح نبوده است انسانيت و حقوق بشر و منزلت انسان بوده است. 🔸جالب است که بدانيم شارل دو مونتسکيو (1689-1755)، انديشمند بسيار مشهور فرانسوي، نويسندة کتاب روح القوانين که از مهم‌ترين کتاب‌ها در حوزة آزادي، حقوق طبيعي، برابري، تفکيک قوا و امثال آن است؛ معتقد است همة اين فضايل (يعني آزادي، برابري، و ...) صرفاً براي سفيدپوستان فضيلت‌اند و سرايت آنها به سياه‌پوستان را کاري نادرست مي‌داند! منتسکيو درباره سياه‌پوستان به صراحت مي‌نويسد: «اين موجودات که يکسره به رنگ سياه هستند با چنان بيني پهن کمتر مي‌توانند مورد ترحم قرار گيرند. من باور نمي‌کنم خدا با شعوري که دارد اين موجود کريه را با آن موهاي وزوزي و لب‌هاي کلفت و بيني پهن به عنوان انسان خلق کرده باشد. ... اگر آنان را انسان بدانيم اين سوء ظن پديد مي‌آيد که پس ما دودمان مسيحي نيستيم.» 🔸ديويد هيوم (1711-1776)، فيلسوف تجربه‌گراي اسکاتلندي نيز در کتاب به اصطلاح اخلاق خود مي‌نويسد: «موقعيت انسان‌ها در ارتباط با جانوران، آشکارا به همين ترتيب است. اينکه جانوران چقدر از عقل برخوردارند، مطلبي است که روشن کردن آن را به ديگران وا مي‌گذاريم. برتري آشکار اروپايي‌هاي متمدن به سرخ پوستان وحشي، ما را وسوسه مي‌کند آنها را نيز در همين وضعيت قلمداد کنيم، و ما را وا مي‌دارد در رفتار با آنها قيد عدالت و حتي انسانيت را کنار بگذاريم.» (جستاري درباب اصول اخلاق، ديويد هيوم، ص42) 🔸ويليام ريچارد اسکات (1932- ) جامعه‌شناس آمريکايي و استاد دانشگاه استنفورد، در کتاب «سازمان‌ها: سيستم‌هاي حقوقي، حقيقي و باز»، مي‌نويسد: «در اوايل دهة 1980 در ايالات متحده دستمزد ساعتي مردان سياهپوست 72 درصد سفيدپوستان مردم بود، ولي استخدام کمتر با ثبات سياه‌پوستان 56درصد مردان سفيدپوست بود. ... اين اختلافات در بين سفيدپوستان و سياه‌پوستان با تحصيلات برابر هنوز هم وجود دارد. به همين‌سان، در ايالات متحده در خلال دهة 1980 زنان تنها 70 درصد نرخ مردان را دريافت مي‌کردند، و اين اختلاف در سالهاي بين 1920 و 1980 تغيير چنداني نداشته است.» 🔹و بيچاره کساني که فريب آن لفاظي‌ها و نظربازي‌هاي ليبرال‌ها را دربارة حقوق بشر و آزادي و انسانيت خورده‌اند و چنين پنداشته و مي‌پندارندکه منهاي دين و بدون باور به خدا و معاد هم مي‌توان نظراً و عملاً از حقوق بشر و آزادي و کرامت انساني دفاع کرد. کسي که خدا را هم به خدايي و خالقيت به رسميت نمي‌شناسد، چگونه مي‌تواند حقوق و آزادي‌هاي معمولي انسان‌هاي مظلوم و بي‌دفاع را به رسميت بشناسد؟! تاريخ نشان داده است که شعار حقوق‌ بشر و آزادي منهاي باور به خدا و نبوت و معاد، صرفاً ابزاري براي بردگي و ظلم بيشتر است. @Ahmadhoseinsharifi 🌹‌