✍️نقد 🖊«آيا خداوند دين نازل کرده است؟» بخش اول جناب محمد مجتهد شبستري در نوشتاري تحت عنوان «آيا خداوند دين نازل کرده است؟» که اخيرا از وي منتشر شده است، مي‌گويد يکي از پيش‌فرض‌هاي نادرست عالمان و فقيهان مسلمان اين است که گمان مي‌کنند خداوند چيزي به نام دين نازل کرده است. و مدعي است که منشأ مخالفت فقيهان مسلمان با اعلامية جهاني حقوق بشر همين باور است. در حالي که چنين پيشفرضي خلاف قرآن است. زيرا وقتي به قرآن مراجعه مي‌کنيم مي‌بينيم که هر چند 90 بار کلمة «دين» را در معاني مختلفي به کار گرفته است؛ اما «حتي یک آیه وجود ندارد که بگوید دین اسلام یا هر دین دیگر از سوی خدا نازل شده است. واژۀ دین در قرآن به آن واقعیت پایدار در عالم انسان‌ها اشاره می‌کند که همیشه به نام دین قابل اشاره و منشأ اثر بوده است و نه به واقعیتی که از عالم غیب به سوی انسان‌ها می‌آید. ... آنچه گویندۀ قرآن از مخاطبان خود می‌خواهد خالص کردن دینِ موجود نزد انسان‌ها برای خداوند است و نه قبول کردن دین نازل شده از سوی خدا.» خلاصه آنکه چيزي که قرآن از ما مي‌خواهد اين است که «اعلامية جهاني حقوق بشر» را مخلصانه و براي خدا معيار قرار دهيم و زندگي خود را بر اساس آن سامان دهيم. بررسي و نقد: واقعيت آن است که انسان گاهي در مقابل کساني که بديهيات را منکر مي‌شوند، حالت استيصال پيدا مي‌کند و نمي‌داند در پاسخ آنها چه بگويد و از کجا شروع کند و چگونه به آنها بفهماند که وجود مسأله‌اي که آن را انکار مي‌کني، امري بديهي است. در عين حال، چند نکته را دربارة ‌اين نوشتار بيان مي‌کنم. اولاً، منظور از ديني که خداوند نازل کرده است همين قرآني است که شما به آن استناد و استدلال مي‌کنيد؛ نه چيز ديگر. استدلالي که جناب شبستري براي اثبات مدعاي خود اقامه مي‌کند، مثل آن مي‌ماند که فردي ادعا کند کتاب «مکاسب» شيخ مرتضي انصاري، کتابي فقهي نيست؛ و در پاسخ به کساني که از او مطالبه دليل براي اثبات مدعايش را دارند بگويد: به اين دليل که کلمة «فقه» حتي يک بار هم در اين کتاب حجيم به کار نرفته است! اين مدعيِ نادان گمان کرده است که کتاب فقهي کتابي است که کلمه فقه را به معناي مورد نظر در علم فقه استعمال کرده باشد. ثانياً، بحث که روي کلمه دين و معناي کلمه دين نيست؛ آيا اين قرآن نيست که به صراحت مي‌گويد: «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ‏» (بقره 213) اساساً‌ دين همان تورات و انجيل واقعي و همين قرآن است؛ آنچه که خداوند نازل کرده است، همين جهان‌بيني و نظام ارزشي است که در قالب قرآن و کتاب حق الهي و به منظور حل اختلافات و ارائة راه هدايت و سعادت دنيوي و اخروي عرضه شده است. دين چيزي غير از اين نيست. دين يعني "ما انزل الله"؛ و مصداق ماانزل الله، همين قرآن با تمام محتوا و مضامين و مدلولات آن است. ناظر به همين است که خداي متعال مي‌فرمايد: «وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ‏» (مائده، 44) «وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ‏» (مائده، 45)؛ «وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون‏» (مائده، 47)؛ به تعبير ديگر، منظور از ديني که خداوند نازل کرده است، مجموعة باورها و ارزش‌هايي است که اصول و قواعد کلي آنها در قرآن کريم به عنوان قانون اساسي هدايت بشر، بيان شده‌اند: اعم از ارزش‌هاي فقهي و اخلاقي و سياسي و اقتصادي و حقوقي و اجتماعي و امثال آن است. خلاصه آنکه اين استدلال جناب شبستري يک استدلال مغالطي بزرگ است؛ که بنده در ميان بيش از 120 مغالطة مشهور و شناخته شده، هيچ نامي مناسب آن به ذهنم خطور نکرد؛ و شايد مناسب باشد آن را به نام خود ايشان نام‌گذاري کنيم: «مغالطه شبستري» و از اين پس براي همه استدلال‌هاي مشابه، آن را استعمال کنيم؛ مثلاً استدلال‌هاي کساني که فقه موجود را به اين دليل که خيلي از فروعات آن در قرآن نيامده است، فقه اسلامي نمي‌دانند، يا کساني که «علوم انساني اسلامي» را به اين دليل که در قرآن نامي از آنها ذکر نشده است، منکر مي‌شوند، مصاديقي از همين «مغالطة شبستري» بدانيم. ⁦✍️⁩احمدحسين شريفي 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🟣ارتباط با ادمین:👇 @mjbayat 🌷