مادران بهترین مونس برای دختران هستند و دخترانی که مادر خود در سن صغیری از دست می دهند برای ارتباط با پدر در برخی مسائل زنانه انیس نیستند، برای همین دختران بی مادر در شب عروسی احساس دلتنگی و جای خالی مادر را حس می کنند. در مقیاس عظیم تر خداوند تنها مونس هر انیسی است که حتی انسان آلام و دردها و خطاهایی دارد که حتی از گفتن آن به مادر خود حُجب و شرم دارد ولی خداوند تنها مونس اوست و به راحتی گناهان و خواسته های خود بدون ترس از این که آبروی او ببرد یا مجازاتش کند به او می گوید و طلب عفو از خطای خود می نماید و برای مشکل خود از او راه چاره طلب می کند. مصداق فراز «یَا أنیسَ مَن لَا أنیسَ لَه» در دعای جوشن کبیر این نکته است که به آن اشاره گردید. خداوند از بنده خود می خواهد او را مونس خود کند و تاریکی نیمه شب مصداق یَستغفِرون بِالأسحار شده و در برابر او به تنهایی و بدون هیچ واسطه ای گناهان و دردها و رنج ها و مصائب خود را به او بگوید. چنانچه در اخبار و روایات آمده است: آن گاه که انسان در خلوت روی به خدای خود آورده و زبان به خطاهای خود برای توبه می گشاید خداوند فرشتگان کنار او را، از او دور می کند چون حتی نمی خواهد آن زمان فرشتگان نیز شاهد شنیدن صدای بنده خود باشند که با سرافکندگی از او طلب بخشش و کمک‌ می کند و به گناهان خویش اعتراف می نماید. باید بدانیم از همین امر است که انس حاصل می شود و کسانی که خارج از این راه، یعنی بدون شکر و استغفار می خواهند با خدا مونس شوند، راهی به خطا می روند. نکته پایانی این که، یکی از صفات الهی غیور بودن اوست. برای همین دوست ندارد بنده اش نزد بنده دیگر گناهان خود بازگو کند، دوست ندارد بنده اش از بنده دیگر با وجود او یاری در مشکلات طلب کند. دوست ندارد بنده ای در حضور بنده دیگر از خدا شکایت‌ کند، دوست ندارد بنده اش از بنده دیگر سؤال و گدایی نماید و آبروی خود را در نزد بنده ای به زیر پای خویش افکند. خداوند می گوید: ای بنده مرا با تضرع بخوان "ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً" یعنی زمانی که با من مونسی و گناهان و درد خود با من می گویی صدای خود پایین بیاور، چون من دوست ندارم حتی زن و فرزند تو در خانه تو از آن باخبر شوند، و برای همین به چنین بندگانی که چنین بر خلاف غیرت حضرت اش قدم بر می دارند نظری نمی کند. مثال؛ گدایی را نمی توان یافت که صاحب روزی کثیر شود یا شکایت کننده ای از او را نمی توان دید که رنگ آرامش در زندگی بر خود ببیند. کسانی که نتوانند با خدا انس بگیرند به دنبال انس با خلایق هستند و زود قهر می کنند. در انس با خداوند، انسان نباید به دنبال آن باشد که هر آنچه می گوید و می خواهد خداوند عین همان را اجابت کرده و به او بدهد. چنانچه موسی نبی گفت: رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ (۲۴_ قصص) موسی (ع) چون نزد پزشک از بیماری و نیاز به کمک اش گفت و مابقی را به خدا و پزشک دنیا و آخرت خود سپرد، خداوند هم شعیب نبی را بر سر راه او قرار داد که هم زندگی دنیا و همسرش بخشید و هم او را بر رسالت اش یاری کرد. برخی از ما زمان دعا برای خدا چیزی را منظور می کنیم که گویی درد خود را با دوای خود می دانیم. این افراد مانند کسانی هستند که نزد طبیبی روند و بگوید: من سرما خورده ام برای من فلان دارو‌.‌... را بنویس. پزشک در این میان به او خواهد گفت: اگر تو درد و دوای خود می دانی چرا به داروخانه نمی روی و نزد من آمده ای؟ پس باید از خدا طلب هدایت کنیم که اگر هدایت مان کند تمام مشکلات دنیوی و اخروی مان حل خواهد شد. در هدایت الهی است که گناهان خود را که سبب گرفتاری مان شده است ترک خواهیم کرد، و در هدایت الهی است که شاکر نعمات او شده و از فزون خواهی و فزودن بر بار دنیای خود دست بر خواهیم داشت. خداوند می فرماید: ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ (۶۰_ غافر) یعنی نزد دکتر آمدی فقیرانه بیا و درد خود بگو، من به تو جوابی خواهم داد و انتظار نداشته باش جواب ما مطابق خواسته تو باشد؛ چون نفس تو در طلب دنیای گذراست، ولی ذات من برای بخشش آخرت تو مقدم بر دنیای توست. دارو را من خواهم نوشت و داروی من تلخ است و برای شفای توست. در دارو نوشتن برای طبیب خود، اظهار علم و حتی پیشنهاد نده چون تو اگر طبیب بودی درد خود درمان می کردی و نزد من نمی آمدی. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی