eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
66 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات ارتباط با ادمین @TadabboratQurani_401
مشاهده در ایتا
دانلود
در اصول کافی از امام کاظم علیه السَّلام در حدیثی قدسی آمده است: اگر نیازمندان من نبودند توانگران من بهشت را سزاوار نمی شدند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
طبق قرآن تا با مال و جان خود در راه خدا جهاد خالصانه نکرده ایم و ترک محرمات الهی و انجام واجبات او به جای نیاورده ایم خداوند ولی اللّه که ولی ماست بر ما نشان نخواهد داد تا از او تبعیت کنیم و مراد از "أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولی‌َّالله" این است. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۶۱ کربلایی احمد هشتاد سالگی خود را پشت سر گذاشته است. چند سال قبل دست هایش لرزش عصبی گرفت و دیگر قادر به برداشتن درست اشیاء نیست. از آن روز غذا خوردن اش هم دچار مشکل شده است. چشم هایش هم بر اثر آب مروارید و کهولت سن بسیار کم سو شده است و عینک هم درمان اش نمی کند. یک روز صبح که از خواب بر می خیزد می بیند پاهایش هم دیگر برای همیشه از او قبل از مرگ اش خداحافظی کرده اند و او دیگر قادر به راه رفتن هم نیست و برای بیرون رفتن در روستا، پسرش باید او را روی کول خود سوار کند... برای بار اول که پسرش او را سوار بر کول خود می کند تا از خانه برای رفع دلتنگی بیرون رود، کربلایی احمد شدید گریه اش می گیرد.... 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
پسرش از او می پرسد: پدر جان! چرا گریه می کنی؟ می گوید: پسرم! قاعده دنیا بر آن است آدمی را در ابتدای تولدش اش دست ها را قادر به برداشتن اشیاء می کند و سپس پاها را قادر به حرکت کردن در سن کودکی که کرد به او برای ورود به دنیا و حرکت در آن خوش آمد می گوید. من دیدم که در پیری هم، همه آن ها از من به ترتیب گرفت. ابتدا قدرت از دست هایم و اکنون که قدرت راه رفتن را از پاهای من گرفت یعنی به من هشدار می دهد که از روی زمین من بلند شو و پا بر روی زمین من دیگر حق نداری بگذاری و بر پای دیگران باید راه بروی و به سوی خانه قبر و آخرت ات حرکت کنی.... ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
۳۱۵ 📆۱۴۰۳/۰۲/۰۴ 🌟مُقیت: این واژه یکی از اسماء الهی حق تعالی از ریشه قَوَتَ به معنای ذخیره و نگهداری غذای موجودات زنده در درون بدن آن ها را گویند. حق تعالی موجودات زنده را طوری آفریده است که غذایی را که می خورند به عنوان یک قُوّه در بدن آن ها نگهداری و ذخیره شود. باتری را از آن جهت قُوّه گویند چون انرژی آن در درون اش ذخیره شده است. یک یخچال با باتری کار نمی کند، پس برای نگهداری فعال آن، یا باید از محل برق شهری تکان نخورد، یا باید سیمی طویل متصل به برق شهری به آن وصل شود تا اگر جایی برده شد قابل استفاده باشد. ولی یک رادیو چون با قُوّه و باتری کار می کند این مشکل را ندارد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
حق تعالی هم در خلقت موجودات زنده بدن آنان را طوری خلق کرده است که آب و غذای مورد نیاز برای مصرف خود را برای چهار روز طبق قرآن در بدن خود بتوانند ذخیره کنند، طوری که بدون آب و غذا نگه داشته شده و تلف نشوند. وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ (۱۰_فصلت) صفت مُقیت بودن خداوند چیست؟ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَ كانَ اللَّهُ عَلی‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مُقِيتاً (۸۵_نساء) یعنی شفاعت نیک را در وجود شما نگهداری می کند تا از آن قُوّه بگیرید و سود برید. همچنین شفاعت سیئه و بد را در وجود شما اثرات اش را ذخیره می کند تا از عواقب آن به شما برسد. یعنی شفاعت بد هم قُوّه و اثرش بر روی شما باقی می ماند. وقتی می گوییم: یَا حَافظ، یعنی خداوند از گزند آنچه که در اطراف ماست، ما را نگه می دارد؛ اما وقتی می گوییم: یَا مُقیت، یعنی کسی که بدن ما را قابلیت باتری و نگهداری انرژی حاصل از غذاها قرار داده تا ما را مدتی بدون نیاز به خوردن نگه دارد. تصور کنید روده انسان اگر قابلیت ذخیره آب را نداشت در تابستان در حرارت، در زمان کار کردن، انسان باید به دست خود سِرُم وصل می کرد تا آب مورد نیاز بدن او قطره قطره برای سوخت و ساز وارد بدن اش شود. صفت یَا مُقیت خداوند این رنج را از انسان دور می کند، یا اگر سیستم دفع بدن انسان قابلیت تجمیع در مثانه و روده را نداشت، انسان هر لحظه در حالت دفع نجاست از خود بود و فرصت بسیاری از کارها و عبادات از او سلب می شد و آرامش زندگی از دست می رفت. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
از امام صادق علیه السَّلام در اصول کافی آمده است: هر کس از دوستان و شیعیان ما قرآن را خوب نداند به او در قبرش آموخته می شود تا خداوند به واسطه آن درجات اش را بالا برد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
۳۴۳ معمولاً روال دنیا بر آن است کسانی که در سطوح عالی مدیریت و یا ریاست دولتی و غیردولتی بازنشسته می شوند بعد از اتمام خدمت در یک روز از فراز به فرود می رسند و میز و قلم و اختیارات و امکانات و احترام را به کل از دست می دهند، که این امر برای نفس بسیار سنگین است؛ لذا بهتر است در سال آخر خدمت، مدیریت و ریاست را به کسی دیگر تحویل و قدری در سطح معاونت خدمت کنند که بر نفس شان تواضع و گذرا بودن این منسب و امکانات را یاد دهند و کم کم به آن عادت کنند. بدانیم ورشکستگی فقط در سرمایه نیست، بلکه ورشکستگی در مدیریت و ریاست هم وجود دارد که اگر کاری که گفته شد صورت نگیرد بر انسان بعد از بازنشستگی حسّ افسردگی و نوعی پوچی دست می دهد که عوارض زیان بار بر انسان می تواند تحمیل نماید. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
ای پروردگار یگانه من که مرا در بهشت بدون تلاش برای رفع حاجتی از من، روزی می بخشیدی و جدّم آدم از آن به نافرمانی اش کیفر کردی و روانه این دنیا ساختی و بر او و ذریّه اش حاجاتی در دنیا قرار دادی که به واسطه این حاجات و نیازهای شان خود را نیازمند و محتاج تو بینند تا از تکبرشان دور سازی و بر تواضع شان بیفزایی و از سرزندگی شان کم کنی و بر خوف شان اضافه نمایی که سرور و سالار شهیدان فرمودند: اگر مرگ و فقر و بیماری نبود انسان خدای خویش در دنیا از یاد می بُرد؛ و این سه اهرم خدا برای تربیت انسان است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
نازنینا! هر حاجتی از من بر تو چیزی نیست که از آن اراده کرده ای مرا به یاد خود رهنمون سازی ولا غیر، کریمی چون تو را نه نیازی به آزار چون منی ناتوان است و نه نیازی به آن داری که من دارم که از من برای بُخل نفس خویش حاجت ام دریغ داری و نه در وجود تو جهلی است که از حاجت من بی خبر باشی که حاجات من امر کرده ای از تو بخواهم که فقط یاد تو کرده باشم و حسّ نیاز و فقرم به تو را هرگز فراموش نکنم. نازنینا! هر حاجتی از سایر خلایق که مرا توفیق دادی به دست من عاصی بر آنان روا سازی منتی بر من نهادی که ذکر خویشتن را یاد من آوری، خدایا! از رحمت خویش عنایتی نما در زمان رفع هر حاجتی از بندگان تو که به اذن خویش بر من سپرده ای فقر و نیاز خویش به تو هرگز از یاد نَبرم........ ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
۳۶۲ خرقه پوش تارک دنیایی از منزل سمت خانقاه روانه بود. او را گفتند: امروز را هم ساعتی به مسجد در آی و کلامی از قرآن بشنو.... خرقه پوش گفت: خانقاه هم مسجدِ من است.... حکیمی گفت: رها کنید تا برود، بنی آدم همیشه جایی می رود که از باورهای او سخن گویند و باورهای او را تأیید کنند. هرگز آدمی جایی نمی رود که در آن بشنود از باورهایی که باید داشته باشد ولی ندارد. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی