#یک_لغت_قرآنی ۳۰۸
🌟شَکّ:
به نوعی دو دلی در باور کردن امری را گویند. مثال کسی به ما می گوید: فردا حتما باران می آید ما اگر در کلام او دو دل در باور یا ردّش باشیم این را شَکّ گویند.
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ (۱۰۴_یونس)
کسی که در حقانیت اسلام دو دل باشد این دو دلی شَکّ نام دارد.
🌟رَیْب:
تردید در عمل کردن به امری را گویند. مثال، کسی که شک ندارد وعده خدا بر این که اگر انفاق کند حق تعالی جای آن را پُر می کند ولی در قدم برداشتن برای انفاق دو دل است و می گوید: خدا چگونه می خواهد پُر کند جای چیزی را که من کم می کنم؟
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یک_لغت_قرآنی ۳۰۹
حال به تدبر لغتی از کلام وحی در این باب مدد الهی می پردازیم:
وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَٰذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَٰذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ (۵۳_فرقان)
فُرات، به معنای قابل شرب است که متضاد آن أُجَاجٌ یعنی آب سخت و غیر قابل شرب می باشد. مِلْحٌ به معنی وجود نمک در آب است که باعث سختی آب در نوشیدن می شود و عَذْبٌ به معنی گرفته شدن شوری یک آب است.
پس معنی آیه آن است، اوست خدایی که دو دریا را در کنار هم جریان داد، یک دریا که سختی و ملح آن گرفته شده و نوشیدنی است و دیگری شوری آن گرفته نشده و قابل شرب نیست. پس آب شیرین به معنی وجود قند در آب نیست، بلکه آبی که شوری و نمک و املاح در آن نباشد شیرین است.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_لغت_قرآنی ۳۱۰
🌹طَواف:
به حالتی گویند که یک شئ در اطراف شئ دیگر بچرخد. ولی اگر یک شئ در درون یک شئ بیفتد و بچرخد طوری که نتواند فرار کند به آن طُویٰ گفته می شود.
يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ (۱۰۴_انبیاء)
یعنی آسمان در روز قیامت به حالت طوماری پیچیده می شود که هیچ چیز از درون آن نمی تواند فرار کند.
در جمع کردن و پیچیدن سفره نیز چنین است. کوچک ترین تکه نان از درون سفره نمی تواند فرار کند.
وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ (۶۷_زمر)
یعنی آسمان ها چنان به دست قدرتمند حق تعالی در هم پیچیده می شود که چیزی از آن نمی تواند فرار کند.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_لغت_قرآنی ۳۱۱
لَبَّیْک از لَبَّیَ + کَ ترکیب شده است. لَبَّیَ همان اجابت بَلیٰ الهی است.
معنای لَبَّیْک چیست؟ می دانیم در عالم الست حق تعالی خلقت را به انسان پیشنهاد داد و انسان پذیرفت پس جبری در خلقت کسی نبوده است. و بعد از این پذیرش، عهدی که بر گردن خویش وارد کرد که باید به جا بیاورد.
حق تعالی در پاسخ این سؤال که آیا من پرورنده تو نیستم؟ گفتند: بَلیٰ، ما را مبتلاء کن.
پس لَبَّی به معنای آری گفتن به قَالوُا بَلی الهی است. تَلبِیّه از لَبَّیَ است. یعنی بَلیٰ گفتن به قَالوُا بَلی حق تعالی....
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_لغت_قرآنی ۳۱۲
📆۱۴۰۳/۰۱/۲۵
🌟خَاوِيَة:
به شکستن و فرو ریختن هر شئ که درون آن تهی باشد گفته می شود. (أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا)
می دانیم درون یک خانه تهی است، اگر عرش یا سقف آن بشکند و فرو ریزد چهار دیواری آن باقی می ماند.
"وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا" اشاره به خانه هایی دارد که سقف شان فرو ریخته و تنها چهار دیواری آن ها برای عبرت باقی مانده اند. "فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ" که مراد از خَاوِيَةً در این آیه به این معناست.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_لغت_قرآنی ۳۱۳
📆۱۴۰۳/۰۲/۰۱
🌟کَرَم:
اکرام و تکریم به معنای بالا بردن جایگاه فردی است که یا فرد در آن جایگاه قرار دارد و به آن سمت بالا برده می شود. (مانند اکرام یک پزشک)، و یا آن فرد لایق آن جایگاه نیست و به علت جایگاه بالای خودش یا امر الهی، آن فرد را به آن جایگاه بالا می برند. (مانند اکرام یتیم)
اکرام متضاد وَهن، و توهین به معنای پایین آوردن و پَست نمودن است که می تواند شامل احترام، قرار دادن در نعمت، گوش دادن و متابعت از کلامی گردد. برای روشن شدن موضوع به احادیث و آیات محل شاهد رجوع می کنیم:
"وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِم" پس اکرام متضاد توهین است. کسی که خداوند جایگاه او را پست گرداند کسی نمی تواند با احترام و نعمت، جایگاه او را بلند گرداند.
قالَ أَرَأَيْتَكَ هذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلی يَوْمِ الْقِيامَةِ (۶۲_إسراء) این آیه از زبان ابلیس است که از خداوند می خواهد به او نعمت عمر طولانی بدهد که شرایط و شایستگی آن را ندارد تا خدا به این طریق او را تکریم نماید.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_لغت_قرآنی ۳۱۴
🌟رَجم:
به معنای انداختن بی هدف یک شئ یا سنگ در تاریکی است که آن سنگ هر کجا رود و هرچه کند برای پرتاب کننده اهمیتی ندارد.
عموماً رجم در مورد شیطان و پرتاب سنگ در قرآن بکار رفته است. شیطان بعد از نافرمانی حق تعالی خداوند به او امر کرد: "قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ" یعنی از درگاه قدسی من از نزد ملائک من گم شو و هر جا بروی و هر کاری بکنی برای من مهم نیست و از من اجازه داری.
تصور کنید شما فرزندی دارید که نافرمانی شما کرده است و شما درب خانه را باز کرده و می گویید: گم شو...... یعنی هر کجا بروی و هر کاری بکنی و هر بلایی سرت بیاید برای من مهم نیست.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_لغت_قرآنی ۳۱۵
📆۱۴۰۳/۰۲/۰۴
🌟مُقیت:
این واژه یکی از اسماء الهی حق تعالی از ریشه قَوَتَ به معنای ذخیره و نگهداری غذای موجودات زنده در درون بدن آن ها را گویند.
حق تعالی موجودات زنده را طوری آفریده است که غذایی را که می خورند به عنوان یک قُوّه در بدن آن ها نگهداری و ذخیره شود. باتری را از آن جهت قُوّه گویند چون انرژی آن در درون اش ذخیره شده است.
یک یخچال با باتری کار نمی کند، پس برای نگهداری فعال آن، یا باید از محل برق شهری تکان نخورد، یا باید سیمی طویل متصل به برق شهری به آن وصل شود تا اگر جایی برده شد قابل استفاده باشد. ولی یک رادیو چون با قُوّه و باتری کار می کند این مشکل را ندارد.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_لغت_قرآنی ۳۱۶
📆۱۴۰۳/۰۲/۰۸
🌹حَرَصَ:
اگر انسان در دنیا تلاش اش برای رسیدن به امری محال و غیر ممکن باشد به آن حرص گویند. به مثال هایی از قرآن در این امر می پردازیم:
وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ (۱۰۳_یوسف)
مثال، کسی که می خواهد کسی هدایت شود در حالی که خداوند به خاطر گناهانی که او دارد و ظالم است تا زمانی که ترک گناه نکرده او را هدایت نخواهد کرد پس به چنین کسی گویند حریص است که فلانی ایمان بیاورد.
إِنْ تَحْرِصْ عَلَىٰ هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ (۳۷_نحل)
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_لغت_قرآنی ۳۱۷
📆۱۴۰۳/۰۲/۱۱
🌟وَرَد:
ورود به ابتدای مکانی گفته می شود که می توان به آن داخل شد.
"وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ" یعنی هنگامی که به ابتدای چاه مدین رسید گروهی از مردم را در کنار آن دید که (به چهارپایان خود) آب میدهند.
"وَ جاءَتْ سَيَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وارِدَهُمْ فَأَدْلى دَلْوَهُ" کاروانی آمد و کسی را که برایشان آب میآورد، (سر چاه) فرستادند و او سطل اش را (برای آبکشی، در چاه) انداخت. "فَأَرْسَلُوا وارِدَهُمْ" یعنی ابتدای محل داخل شدن به چاه ایستاد و سطل خود داخل چاه انداخت.
مراد از "وَارِدهم" آن است که چاه ها دیواره شَفا داشت. شَفا به دیواره مرتفع چاه گویند تا کسی در زمان آب کشیدن در چاه نیفتد. آیه ترجمه اش مدد الهی در قرائت حقیر این است: «هنگامی که کاروان به لب چاه رسید، سطل شان را از ورودی چاه ارسال کردند»
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
#یک_لغت_قرآنی ۳۱۸
🌟غَوَی:
شیطان در اولین حرکت خود در دشمنی با انسان، او را وسوسه به گناه با خواطر خویش می سازد.
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَىٰ (۱۲۰_طه)
وقتی وسوسه را زد انسان دو راه مقابل خود دارد: اگر از اولیای خدا باشد طواف شیطان در حول قلب خود را حس می کند و خواطر شیطان را تشخیص می دهد. (می دانیم خواطر اربعه، گاهی با تفکر در انسان خلط می شود و انسان وسوسه شیطان را با تفکر خود خطا می گیرد و وسوسه شیطان را تفکر خود می پندارد.)
اگر از اولیای الهی باشد خطر خواطر شیطان را حس می کند و به خدا پناه می برد و خداوند او را از گناه باز می دارد. اما اگر این فرد دچار دنیا و هوس باشد، وسوسه شیطان را عملی می سازد.
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی