⏰ساعتی نکشید که مرد همه پرندگان بفروخت و پول زیادی به آن جوان داد و گفت: برو با این مبلغ گوسفندی بزرگ بخر و قربانی کن که هم گوشت اش بیشتر است و هم خدا را خوش تر آید. جوان بسیار خوشحال شد و از این معامله مسرور گشت. مدتی گذشت در آن شهر همه مردمی که مشکل داشتند برای رفع مشکل و گرفتن حاجت شان دنبال آن جوان برای آزاد کردن پرنده ای می گشتند...... 💢این امر طبق کلام وحی یک شفاعت حسنه است و کسی که چنین راهی بر کسی نشان دهد او را شفاعت نیکی کرده و از آن سود خواهد برد. در امور روزمرهٔ ما هم چنین است. تصور کنیم در محلی فردی غیبت کسی را می کند و ما به هر طریقی بحث غیبت را همان جا مدد الهی کور می کنیم، و هم باعث می شویم آبروی غیبت شونده حفظ شود و هم غیبت کننده را از آتش گناه اش به مدد الهی دور می کنیم، و هم خود را از آتش الهی با شنیدن غیبت دور می سازیم. پس در یک کار نیک چه بسا چند کار نیک در درون هم نهفته است. در یک کار نیک آن مرد، هم پرنده ای برای گوشت اش ذبح نشد، هم کسی حاجتی گرفت، هم جوان به بیش از صیدش از راه بهتری صید و شکار کرد. ⚜در یک معصیت هم این طور است. گاهی یک معصیت ما، چند نفر را با خود ما درگیر می کند. 📌مثال؛ کسی که دزدی می کند، گرفتار می کند کسی را که مالش دزدیده شده، گرفتار می کند خودش را با مال دزدی و شیطانی که وارد کرده بر خویش، و گرفتار می کند کسی را که شاهد این دزدی بوده که شهادت بدهد یا ندهد؟ گرفتار می کند قاضی را که اثبات بکند یا نکند، گرفتار می کند صاحب مال سرقت شده را اگر سارق را یافت او را ببخشد یا مجازات کند. 💥پس یک انسان معصیت کار علاوه بر خودش، چندین نفر را در معرض آسیب و امتحان نفس و معصیت الهی با خود قرار می دهد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی