رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ يَوۡمَ يَقُومُ ٱلۡحِسَابُ (۴۱_ابراهیم) اگر عنایت کنیم در این دعا آمرزش حضرت ابراهیم بر پدرش در روز قیامت است نه زمان بعد از مرگ اش. پس آذر بت تراش باید تا قیامت در عذاب و ابتلاء الهی باشد. از سوی دیگر در روز قیامت احتمال قَالوُا بَلیٰ وَ رَبَّنٰا گفتن آذر از رحمت الهی و ردّ شدن از آتش ابتلای الهی در قیامت ممکن و میسور است. و مراد از "عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا" تا پایان زندگی اش بود چون نتوانست از شرک توبه کند و مشرک مُرد، ولی برای خداوند تا روز قیامت و برپایی جهنم روز موعود برای ابتلاء است.  "ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ" در روز قیامت از هر نعمتی انسان سؤال خواهد شد. کسانی که در دنیا بر اثر ناشکری نعمت الهی از دست می دهند سه رحمت الهی دریافت می دارند: ۱) نخست آن که در آتش آن از دست رفتن می سوزند و وارد می شوند، برای همین حق تعالی می فرماید: "لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ" و اکثرا در آن آتش صاحب نور می شوند و می فهمند چه اندازه در گمراهی بودند و بیدار می شوند. ۲) رحمت دیگر حق تعالی بر آنان آن است که ترمز آنان در این تباهی کشیده می شود. ۳) رحمت سوم آن که در سرای دیگر، برای آن سؤال زیادی نمی شوند. حق تعالی می فرماید: سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ (۲۱_حدید)،مراد از سَابِقُوا آن است اگر آفرینش انسان را از عالَم الست، دنیا، تا روز قیامت یک خطی بکشیم و نقطه بندی کنیم هر اندازه از سَابِقُوا یعنی عالم الست دورتر می شویم ابتلای الهی سخت تر و شدیدتر می شود. چنانچه ذکر شد اصحاب یمین همان کسانی هستند که در سَبَق و گذشته عالم الست خود به آتش ابتلای الهی وارد شدند، پس کارشان در این دنیا با عطای علم هدایت الهی برای کسب بهشت آسان تر شد وَ السَّابِقُون السَّابِقُون شدند. اصحاب شمال را که از ورود به آتش ابتلای الهی در الست ترسیدند، فرصت ورود به آتش در دنیا داد و از رحمت اش بعد از مرگ این گروه را تا آستانه جهنم فرصت ابتلاء را خواهد داد. پس گمان نکنیم بعد از مرگ این گروه عذاب می شوند و پاک شده وارد بهشت می شوند بلکه باید ورود به آتش الهی به اختیار از روی معرفت خود را قبول کنند. نکته بسیار مهم آن که هر اندازه از ابتدای این محور به انتهای آن انسان نزدیک تر می شود ابتلاء سخت تر، طولانی تر، و پاداش داده شده در محل بهشت سبک تر است. هر اندازه انسان به اختیار و به شوق در دنیا خود را وارد آتش ابتلای الهی کند، در همان آتش الهی به همان میزان صاحب نور و یقین می شود و لاغیر ممکن نیست. روزه تابستان یک آتش است هر اندازه در روزهای طولانی و گرم تابستان روزه مستحبی بگیری فقط برای رضای خدا، در این آتش الهی صاحب نور می شوی و نور همان یقین است. نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: «وقتی اهل گرسنگی (بسیار روزه داران) را یافتید به آنان نزدیک شوید چون آنان اهل تفکر راستین و صاحب حکمت هستند.» و در حدیثی دیگر حضرت می فرمایند: «با فقرا دوستی کنید که آنان نزد خدا دولتی بزرگ دارند.» پس ما هم هر اندازه در راه اطعام نیازمندان شبانه روز جان بکَنیم و مورد تهمت دیگران قرار گیریم با دیدن گرسنگی نیازمندان بسوزیم در کنار سفره خالی و آتشین آنان بنشینیم و برای رضای خدا و به خاطر مقام کبیر آنان نزد خدا، بر آنان تواضع کنیم در این آتش نور می گیریم. برای همین صدقه واجب یا همان زکات را باید انسان خودش مستقیم به دست فقرا برساند تا از حال شان آگاه شود. هر اندازه شب ها را به خواب کم و روز را به غذای کم بگذرانیم و در آتش بی خوابی و گرسنگی در راه معبود به اختیار وارد شویم نور بیشتری می گیریم، می سوزیم و صاحب نور می شویم و این نور همان یقین است. ابراهیم نبی مقامی که یافت برای آن بود که به اختیار خویش، خود را وارد آتش بزرگی کرد. در طول تاریخ کسی چون آن جدّ انبیاء برای رضای خدا حاضر نشد به اختیار و بدون گناه برای رضای و خشنودی پروردگارش خود را به آتش دنیا بیندازد. اعمال ماتأخر یا باقیات الصالحات هم در اصل إصْطِلاء دارد، یعنی حرارت و نور هدایتی بعد از مرگ فرد در برزخ او می فرستد. شیطان هم حرارت دارد و پیروان خود را دور هم جمع می کند و تشویق به گناه شان کرده و در معصیت الهی حرارت شان می بخشد و بر آنان ظلمت هدیه می کند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی