و حق تعالی هرگز به زور کسی را وارد آتش خویش نمی کند بلکه عذاب می دهد و سخت می گیرد تا پیمان الست او به یادش افتد، مگر گروهی را که به کل پیمان الست خود منکر شوند آنان را وارد جهنم خویش خواهد کرد. إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا (۷۰_فرقان) مثال، کسی که شراب خورده و پشیمان شده و توبه کرده و عمل صالحی انجام داده او به اختیار به آتش الهی وارد شده و خودش را ملامت و آزار داده است، پس خداوند به خاطر این ورود اختیاری او به آتش، گناه شراب او را نه تنها می بخشد بلکه به خاطر این توبه برای او حسنه می نویسد. در اصل اگر شرابی نبود معصیتی نبود پس آتش توبه ای هم برای سوختن نبود که حسنه ای ثبت شود. برای همین نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: خداوند بنده ای که گناه کرده ولی پشیمان است از بنده ای که حسنه ای کرده و مغرور شده است بیشتر دوست دارد. "وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا" یعنی مغفرت و آمرزش الهی منوط به سوختن در آتش عذاب وجدان یک معصیت است، و لاغیر در سنت الهی حتی از رحمت اش راهی ندارد. تنها رحمت او در نبستن در توبه و محدود نکردن تعداد دفعات برگشت از گناه سمت اوست. ورود به آتش الهی در فرهنگ های دینی باستان مثل زرتشت هم به چشم می خورد، و مراسم پریدن از روی آتش در برخی ایام خاص برای رسیدن به خوشبختی، مصداق ورود اختیاری انسان به این آتش الهی برای درک خوشبختی اوست. در آیات متعدد کلام وحی قَالوُا بَلیٰ از زبان انسان در صحنه های متفاوت از زندگی او در آخرت در قرآن ذکر شده است. این که حق تعالی می فرماید: "إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ" به معنای بخشندگی او بدون صدور علتی از انسان و از روی ترحم صرف بر همگان نیست بلکه فرصت ابتلاء و ورود به آتش به اختیار انسان را تا آستانه جهنم از کافر خود حتی نگرفته است. پس صفت غفار بودن حق تعالی در اصل، دادن فرصت های بسیار زیاد برای انسان برای آگاهی و ورود اختیاری او به آتش الهی است. حال به حدیثی از امام صادق (ع) بر می گردیم که در عالم الست خداوند خود را معرفی و امانت سنگین انسانیت بر ذریّه آدم عرضه نمود و امر فرمود برای پذیرفته شدن در ابتلای من وارد آتش من شوید که برخی وارد شدند و اصحاب یمین گشتند و صاحب نور و علم الهی در عالم الست گردیدند و‌ مصداق "الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ" که در آیه الست اشاره می‌کند: "أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ" آیا من پرورش دهنده شما هستم که به بهشت من برسید؟ همه ذریه آدم بَلیٰ را گفتند ولی جز اصحاب یمین موفق به ورود به آتش برای کسب نور هدایت اش نشدند. اصحاب شمال ترسیدند و خداوند در دنیا و آخرت فرصت دیگری به آنان‌ از رحمت اش برای ورود به آتش الهی بخشید. برای همین در آیه الست، بِرَبِّكُمْ قبل از قالُوا بَلی‌ ذکر شده است و اگر به سیاق آیات دیگر، قالُوا بَلی‌ وَ رَبِّنا ذکر می شد، در عالم الست و ذرّ حق تعالی باید برای ابتلاء و بلی ذریّه آدم، بلاء و عذاب مشخص می فرمود، یعنی اصحاب شمال در صورت عدم ورود به آتش باید عذاب می شدند تا دوباره وارد آتش هدایت او شوند که نکته بسیار مهم آن است. حق تعالی می فرماید: "قَالُوا بَلی‌ وَ رَبِّنا" این دو جمله است. یعنی گفتند: ما را ابتلاء کن و تربیت نما که اگر واو از میان آن دو حذف گردد یعنی قَالُوا وَ رَبِّنا یک جمله می گردد به این معنی که گفتند: بلی! (ای پروردگار و تربیت کننده ما) نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: چشمی که در دنیا از خوف خدا اشک بریزد، خداوند آن چشم را از آتش جهنم مصون می دارد. پس اشک چشم برای مؤمن در حقیقت هدیه الهی بر آتش است که در درون از خوف الهی دارد. ادامه دارد.... 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی