در حدیث فوق چند نکته بسیار مهم قابل تامل و تطبیق است: ۱) حضرت علی (ع) اسراری که در مورد مرگ کسی می دانست به هیچ کس جز معدودی اطرافیان رازدارش نمی سپرد و اگر نیازش بود می گفت و قطعاً آن ها این راز را حفظ می کردند. چنانچه بر میثم تمار و قنبر زمان و چگونگی مرگ شان گفته بود که تا زمان مرگ شان به کسی از آن خبر نداده و فاش اش نکرده بودند. پس وقتی در کرامت کسی می خوانیم فلان فرد مرگ کسی را قبل از مرگ دانسته بود و این کرامت را ما اکنون می خوانیم، آن فرد چرا از مولای متقیان خود تبعیت ننموده و این راز را حفظ نکرده بود؟ ۲) وقتی حضرت می فرمایند: هیچ حادثه ای بر من نگذشت جز آن که پیامبر (ص) در گوش ام نجوا کرد و مرا مطلع ساخت، یعنی تمام این ها اراده حق تعالی در آن لحظه بوده، چون اگر قرار بود نبی مکرم اسلام (ص) تمام حوادث پیش آمده را ریز به ریز بر مولای متقیان بگوید، تصور کنید چه اندازه زمان می برد؟ و این عنایت خدا بر حضرت علی (ع) به خاطر دست مبارک نبی مکرم اسلام (ص) بود که بر سینه آن حضرت گذاشت و از خدا خواست تمام علوم آن حضرت به صورت نور حکمت بر قلب آن امام وارد شود. ۳) علت این که حضرت علی (ع) مستقیم به این نعمت خدا در حق خود اشاره نمی فرماید برای آن است که می خواهد حرمت و جایگاه کرامت نبی مکرم اسلام را در دید عوام حفظ کند و با نشان دادن این کرامات چنانچه خود حضرت اشاره دارند، جایگاه علم و بزرگی خود در نزد مسلمانان از نبی مکرم اسلام بالاتر نبرند و تصریح می فرمایند که از کافر شدن مردم بر نبی مکرم اسلام (ص) ترس دارند. پس تبعیت از سنت، پشت سر رفتن مرید بر پشت مولای خود است و اگر در این راه جلوتر از مراد خود بیفتد از سنت نبوی خارج گردیده است؛ چرا که رابطه حضرت علی (ع) با نبی مکرم اسلام رابطه شاگرد و استاد نبود، یعنی اگر در مسیر معرفت شاگرد از استاد جلوتر بزند اشکالی ندارد ولی در مسیر معرفت راستین رابطه بین حضرت علی (ع) و نبی مکرم اسلام رابطه امام و پیامبر است و نبی مکرم اسلام (ص)، نبی حضرت علی هم محسوب می شود. پس اگر با نشان دادن کرامات خاص از نبی جلو بزند، به نوعی مقام اصطفای الهی بر نبی مکرم اسلام (ص) را کافر شده است. ۴) پس در مقیاس بعدی اگر به فرض عارفی کرامتی از خود نشان بدهد که اهل بیت سلام الله علیه از خود آن کرامت را نشان نداده اند، در چشم مردم از اهل بیت بالاتر زده است و قطعاً این امری شیطانی است. مثال کسی که در کرامتی با دست زدن به سنگی، آن را به گلابی تبدیل کند، از حضرت علی (ع) جلوتر رفته و برخی عوام جاهل اگر حضرت علی (ع) را کنار گذاشتند و مرید این عارف شدند، چون کرامتی در او دیدند که در حضرت علی (ع) ندیده اند، این فرد سبب گمراهی آنان از مسیر اهل بیت علیهم السَّلام شده و در دو دنیا طبق قرآن ضامن قطعی است. در حدیث دیگری آن حضرت در نهج البلاغه می فرمایند: آگاه باشید! کسی با داشتن قرآن نیازی ندارد و بدون قرآن بی نیاز نخواهد شد. پس درمان خود را از قرآن کریم بخواهید و در سختی ها از قرآن یاری بطلبید که در قرآن درمان بزرگ ترین بیماری ها (کفر و نفاق و گمراهی) است و با دوستی قرآن به خدا روی آورید و خواسته های خود از خدا بخواهید. (دنبال فرد صاحب کرامتی برای تعلیم یا رفع مشکل با وجود قرآن کریم در دسترس تان نروید) و به وسیله قرآن از خلق خدا چیزی نخواهید، زیرا برای تقرب بندگان به خدا وسیله ای فراتر از قرآن وجود ندارد. آگاه باشید! شفاعت قرآن پذیرفته و سخن اش تصدیق می گردد. آن کس که در قیامت قرآن شفاعت اش کند بخشیده می شود و هرکس که قرآن از او شاکی باشد محکوم است؛ پس به شمار عمل کنندگان به قرآن وارد شوید. از قرآن پیروی کنید و خدا را بشناسید و خود را با قرآن اندرز دهید و رأی و نظر خود را (در باب کرامت) برابر قرآن متهم کنید و صحت و سقم خواسته های خود را با قرآن بسنجید، پس کرامت راستین آن است هر کلام یا حرکت یا هر اثر یک عارف باید ما را باذن الله به معرفت قرآن کریم نزدیک تر سازد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی