#کفایه_أصول_عملیه ۴
#لا_یقال_لا_یکاد_ص_۱۳۵؛
⚡️اشکال:ایجاب احتیاط مستلزم استحقاق مؤاخذه بر مخالفت با احتیاط است، نه مستلزم استحقاق مؤاخذه بر تکلیف مجهول؛ زیرا ایجاب هر امری مستلزم حرمت مخالفت با همان امر است، نه مستلزم حرمت مخالفت با امر دیگر.
💠 جواب:دو نوع ایجاب وجود دارد:
1⃣ ایجاب موضوعی (نفسی)، مستلزم استحقاق مؤاخذه بر مخالفت با همان ایجاب است؛ مثلا ایجاب نماز یک ایجاب نفسی است و نماز نخواندن باعث استحقاق عقاب بر نماز نخواندن می شود.
2⃣ ایجاب طریقی (غیری)، مستلزم استحقاق مؤاخذه بر مخالفت با امر دیگر است؛ مثلا ایجاب احتیاط یک ایجاب طریقی است و طریقی برای حفظ واقع و رعایت تکلیف مجهول است، و احتیاط نکردن مستلزم استحقاق مؤاخذه بر واقع و تکلیف مجهول می شود، زیرا عقاب بر واقع مجهول با وجوب احتیاط از محدوده عقاب بلا بیان خارج می شود.
❓سؤال:حدیث رفع یک حدیث امتنانی است، و حال آنکه برداشتن مؤاخذه بر تکلیف مجهول منت بردار نیست و بر اساس عقل عقاب بلا بیان قبیح است و در همه امت ها باید عقاب و مؤاخذه بر تکلیف مجهول به حکم عقل برداشته شود؟
♻️ جواب:خداوند در موارد شک در تکلیف (تکلیف مجهول) می توانست احتیاط را واجب کند، ولی واجب نکرده است، و این واجب نکردن احتیاط و رفع وجوب احتیاط منت به حساب می آید.
🔹فافهم:در حدیث رفع در فراز (ما لا یعلمون) امتنانی بودن رفع را ثابت کردید، در باقی فرازهای حدیث رفع چگونه می خواهید امتنانی بودن را ثابت کنید؟ و حال آنکه به حکم عقل تکلیف همه فرازها باید برداشته شود و برداشتن هیچکدام منت نیست.
🔹واقعیت آن است که این موارد در امت های پیشین هم برداشته شده بود، با این فرق که در امت های پیشین موارد برداشته شده ۷ یا ۸ مورد بوده است نه ۹ مورد، و فقط در امت اسلام است که ۹ مورد برداشته شده است و امتنان در تحقق عدد ۹ است، لذا نایب فاعل فعل مجهول (رفع) در این حدیث لفظ (تسعه) قرار داده شده است نه (أشیاء تسعه) و حذف موصوف (أشیاء) و باقی ماندن صفت(تسعه) دارای نکته بلاغتی می باشد. و در این باره روایتی هم وجود دارد.
@alafzal1400