-افسانه سرایی های حامیان قالیباف تمامی نداشت، در حالی که از هیچ کاری برای گردش آرا به سمت قالیباف فروگذار نبودند، حتی جعل تصویر رای رهبری، بعد از آمدن نتایج آرا گفتند قالیباف از خود گذشتگی کرده است و با وجود اینکه می دانسته شکست می خورد اما ماند تا پزشکیان در دور اول پیروز نشود و فرزصت دیگری به جبهه انقلاب داده شود! خب سوال میشود که اگر این فرصت با نیامدن ایشان یک ماه بود به جای یک هفته بهتر نبود؟ بالاخره اگر ایشان رای نداشت، که از همان اول هم برای ما با توجه به نتایج تهران مشخص بود ورود ایشان ثمره ای بجز تقسیم زمان نداشت. و نکته دیگر اینکه اگر هدف ایشان از ماندن نگه داشتن سبد مشترک با پزشکیان بود پس آن همه فشار و دنگ و فنگ و جعل رای رهبری و خبر کذب ورود سید نصرالله و مایه گذاشتن از سرداران محترم سپاه برای چیدن از سبد رای جلیلی بود یا نگه داشتن سبد مشترک با پزشکیان؟! این از خودگذشتگی اگر در خود قالیباف هم وجود داشته، نمودی در حامیان ایشان نداشت. بلکه به عکس رفتار آنها نه در قالب کشاندن آرای پزشکیان به سمت خود بلکه کشاندن آرای حامیان جلیلی به سمت خود بود. -انصافا بخشی از حامیان ایشان در دور دوم آمدند پشت جلیلی ؛ اما همانطوری که عرض شد عمده مشکل در تقسیم زمان با آمدن ایشان و تبدیل رقابت بیرونی به درونی بود. کشیده شدن انتخابات به دور دوم عملا رای های خفته اصلاحات را هم بیدار کرد، پمپاژ علیه جلیلی تقویت شد و تقویت شد تا اینکه رای های خفته بیدار شدند. اصل بالا رفتن مشارکت خوب بود اما کیفیت حضور مشارکت کنندگان می توانست متفاوت باشد. می شد زمان بیشتری صرف تبیین دولت شهید رئیسی نمود و مردم را نسبت به آنچه اتفاق افتاده روشن نمود اما به وضوح با حضور در بین مردم کمبود تبیین به چشم می آمد. قرائت های مختلف و متعدد و پرداختن به اثبات خود به جای تبیین فضا توسط کاندیداها و حامیانشان، همراه با مبارزه واحد جناح رقیب علیه دولت شهید رئیسی عملا مجالی برای استقرار یک تفسیر ذهنی درست و درمان بین مردم را نداد. انتخابات تمام شده است و حامیان قالیباف با دستاویز قرار دادن جلسه آخر برای اجماع حملات پر دامنه ای را علیه جلیلی شروع کرده اند. عمده استدلال آنها این است که اگر جلیلی کنار می رفت سبد رای مشترک او با قالیباف بالا بود و همین موجب آمدن آرای او به سمت قالیباف و پیروزی در دور اول انتخهابات می شد. در مقابل روایت برخی از اعضای ستاد جلیلی از جلسه مذکور در رد چنین استدلالی از سوی قالیباف در جلسه مذکور است. آنها می گویند قالیباف دلیل ماندن خود را حجت شرعی نداشتن برای کناره گیری عنوان می کرد . برخی از حامیان قالیباف می گویند مقصود نظر رهبری بوده است. در حالی که اعضای ستاد جلیلی می گویند چنین چیزی با کسب اطلاع از رهبری فردای همان روز تکذیب شده است. همه این ها در حالی است که رهبری خود نیز صریحا دخالت در فرایند انتخابات و نظر داشتن به فرد خاصی را قویا تکذیب کرده است! با این حال خوانش اصلی همان گردش آرای جلیلی به سمت قالیباف در صورت کناره گیری اوست. حامیان قالیباف این کار جلیلی را تک روی او و در نتیجه عامل شکست عنوان می کنند. در مقابل حامیان جلیلی استدلال می کنند که کنار رفتن کسی که سه برابر قالیباف رای داشته است به لحاظ احترام به آرای عمومی هیچ گونه وجاهت سیاسی ندارد ، بخصوص اینکه اختلاف نظر سنجی ها در دوگانه ها با توجه به فضای دور اول و آنهم در حدود یک درصد در یک بازه آماری حداکثر 15 هزار نفری بوده است! از نظر حامیان جلیلی این حرکت و خوانش حامیان قالیباف حاکی از نگاه ابزاری به آرای عمومی دارد. گویی آرای عمومی قرار است زینت باشد و نه اینکه کاندیداها برایندی از آرای عمومی باشند. امروز همان ها با استناد به همان یک درصد احتمال بیشتر رای آوری قالیباف می توانند بگویند دیدید جلیلی شکست خورد، اینجای قضیه درست است که جلیلی شکست خورد اما اینکه آنها برای حرفهای خود به بازه آماری 15 هزار نفری با یک درصد احتمال آرا در سبد رای سی میلیون نفری، آن هم قبل از دور دوم استناد می کنند مشخص است که هیچ وجاهت علمی ندارد! چون بالاخره نتایج انتخابات از دو حالت خارج نبوده است ! یا جلیلی یا پزشکیان ، اما نسبت درستی آمارهای آنها یک درصد در یک پانزده هزارم بوده است، و همین اختلاف یک درصدی قرار بود تبلوری در یک بازه سی میلیونی داشته باشد. اینکه این نتیجه گیری چقدر علمی است را به قضاوت خود شما واگذار میکنم. علاوه بر اینکه همه آمارها و نظر سنجی های دور اول مبتنی بر مشارکت نزدیک 50 درصد بودند، با اینکه مشارکمت عملا 40 درصد شد! یعنی ده درصد تفاوت در نظر سنجی ها! با این حال استناد به نظر سنجی می تواند علمی باشد؟ تخریب ها و بد اخلاقی های حامیان قالیباف از تریبون های رسمی هواداری ایشان و هواداران نشان دار ایشان ادامه دارد . به اعتقاد من بخشی از این تخریب ها ناشی از ترس این جریان و شاید پشتیبان های آنهاست، ترس از رای قریب به 14 میلیونی جلیلی در انتخابات. بخصوص اینکه جلیلی بخواهد این سرمایه اجتماعی را بصورت سازماندهی ادامه دهد. مشخصا برخی اصولگراهای تشکیلاتی و حزبی انگار بیشتر دیگر با این آرا به جلیلی به چشم یک تهدید می نگرند تا یک فرصت! @ALAMESORKH