50 کیلوتر از نجف آباد می رفت حسینیه و دوباره شب بر میگشت چرا که قدر و ارزش خادمی برای ابا عبدالله را به راستی درک کرده بود. محسن گفته بود مرا پشت حسینیه بزارید تا در آنجا خدمت کنم چرا که نمی‌خواهم دیده شوم و هر چه کار سخت هم هست به من بدهید. ' https://eitaa.com/albom_shohada اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─