الفلاممیم
دلم تنگ شده برا اونی که هرروز ظهر میومد روضه، اون جلوی مجلس مینشست، بلندبلند گریه میکرد و لطمه میزد، اگه کنارش مینشستی هم فحشایی که زیر لب به دشمنان ائمه میداد رو میشنیدی! به خصوص ارادت خاصی هم رو دومی داشت.