🎁 به نام خدا ☀️ 🌷منصور کار را تمام کرد🌷 2️⃣1️⃣✍🏻 روایت دوازدهم - روایت شهیدمنصور دیانی به مناسبت سالروز شهادتش 🌷منصور دیانی گفت کدامتان نارنجک دارد. گفتم من دارم گفت بده گفتم منصور خودت از جیبم بردار من دستم توان ندارد. منصور دیانی از جیب نارنجکم یک نارنجک برداشت و سینه خیز به سمت سنگر رفت . . . 🌹عراقی به چشانم زل زد و من هم به چشمانش زل زدم. هیکلش تقریبا یک و نیم برابر من بود. منصور دیانی را که سرش باندپیچی شده بود به عراقی نشان دادم و با اشاره و عربی دست و پا شکسته گفتم تو او را زدی. عراقی فقط نگاه می کرد… 🌐 مشروح روایت را به همراه تصاویر در الف دزفول ببینید👇🏻 🌐https://alefdezful.com/1292 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc