7️⃣🌹 روایت هفتم 🎁 روایت شهید ابراهیم غریبی 🌴چند دقیقه بعد به احمد که داشت از کنار سنگر رد می شد گفتم: « با اون گلوله تانک کسی از بچه ها زخمی شد؟ » اشک توی چشمان احمد حلقه زد و با بغض گفت: «ابراهیم . . . ابراهیم غریبی» پرسیدم:« ابراهیم! زخمی شد؟» دستش را تا نزدیک گردنش بالا آورد و با اشاره به من فهماند که سر ابراهیم . . . . 🎁 روایت شهید ابراهیم غریبی را در الف دزفول ببینید👇🏻 🌐https://alefdezful.com/bgot 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc