🌹آن شب که *شهید علی یار خسروی* خانه ی بهشتی « *شهید غلامرضا هدایت پناه* » را به او نشان داد🌹 ✍🏻 روایتی شگفت از *شهید غلامرضا هدایت پناه* 🌷چهره ی غلامرضا متفاوت تر از همیشه به نظر می رسد. بهرام هم که با غلامرضا بودن را غنیمت می داند، سریع می رود کنار غلامرضا و می گوید : «خیره ایشالا. . . چی شده؟!!» غلامرضا می گوید :«یه چیزی می خوام بهت بگم که اول باید قول بدی تا زنده هستم برای کسی تعریف نکنی!» ❤️باغ پر بود از خانه های بزرگی شبیه قصر که درآن نورباران می درخشیدند. به هر خانه که می رسیدیم، «علی یار» اسم صاحب خانه را می گفت. همه ی اسم ها برایم آشنا بود. خیلی هایشان شهید شده بودند و بعضی ها هم از بچه های بسیج و مسجد بودند و این وسط با هر گام که بر می داشتم، حسرت بر حسرتم افزوده می شد و غبطه می خوردم به حال بچه ها و در دل می گفتم: خوشا به حالشان که خداوند به تمامی وعده هایی که داد، عمل کرد. ✅ مشروح روایت را در الف دزفول ببینید 👇🏻 🌐https://alefdezful.com/0613 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc