.
در مسیرِ نجفم؛ راهِ نجاتم پیداست
نقشِ امضاے تو بر برگِ براتم پیداست
دستم از بسته شدن باز شد و بنده شدم
حڪمِ آزادیام از شڪلِ صلاتم پیداست
دائمالذّڪرم و از مذهبِ خود میگویم
شرفِ شیعهگیام از صلواتم پیداست
نام پاک تو ڪه در دُرّ نجف پنهان است
روے انگشترِ پیغمبرِ خاتم پیداست
آنقدر خَم شدهام پیشِ ضریحِ ذڪرت
نخِ تسبیحِِ ستونِ فقراتم پیداست
خوشهے اشک، از انگورِ نجف میگیرم
در دو چشمِ ترم انبارِ زڪاتم پیداست
گفته بودے به سرِ محتضرت میآیی
نَقلِ خوشقولیات از حال وفاتم پیداست
مثلِ گلدسته ڪه اَشهد به زبانش دارد
شَهدِ نامت به لبم در سڪراتم پیداست
#رضا_قاسمی
#عید_غدیر
@aleyasein