💠 استشفای اجنه به مرحوم 🔻 مرحوم آیت‌الله سید عبدالکریم کشمیری -خدا رحمتشان کند- وقتی به ایران آمده بود، خیلی به شخصیّت مرحوم آیت‌الله سید مرتضی کشمیری، مُعجب بود؛ کما اینکه آیت‌الله‌العظمی سیستانی هم الآن همین‌طور هستند و دیدم که در نجف، مدرسه‌ای به نام ایشان ساخته‌اند. 🔸 آن زمان، مرحوم آیت‌الله سید عبدالکریم کشمیری نقل می‌کرد که شخصی از تجّار نجف، خدمت میرزای بزرگ شیرازی، یعنی‌ میرزای دوّم رفت و عرض کرد که من می‌خواهم سید مرتضی کشمیری را به زیارت دوره ببرم. مرسوم بوده است که وقتی می‌خواستند آقایان را به زیارت ببرند، از آقا و مرجعِ وقت، اذن می‌گرفتند. 🔹 جناب میرزا فرموده بود که این قوم و قبیله، با دیگران فرق می‌کنند و حسّاس هستند. اگر می‌توانی به خدمتش قیام کنی، او را ببر و الا نزدیک نشو. تاجر گفته بود که پای کار می‌ایستم و می‌خواهم ایشان را به زیارت دوره ببرم. ایشان هم اجازه داده بود. از میرزای بزرگ، اجازه گرفته بود و ایشان را برده بود. 🔸 پس از یکی-دو روز که رفته بودند، روزی عصر وارد یک مضیف می‌شوند. تاجر می‌بیند که عمامه‌ی سید مرتضی کشمیری، غبار آلود شده است و می‌گوید که آب بیاورند و عمامه‌ی سید را می‌شوید و روی همان پشت بام، روی بند، پهن می‌کند. 🔹 در عراق، لک‌لک هست و همین‌طور که عصر روی پشت‌بام نشسته بودند، می‌بینند که لک‌لکی آمد و وسطِ عمامه را گرفت و برد. این تاجر، خیلی متأثّر می‌شود به خاطر سفارشی که میرزا کرده بودند، می‌ترسد. 🔸 به سید مرتضی کشمیری می‌گوید که آقا! ناراحت نشوید و به اوّلین شهری که برسیم، من خودم یک عمامه‌ی خوب برایتان می‌گیرم. مرحوم سید مرتضی کشمیری می‌فرمایند که این‌ها، مؤمنینِ جن بودند و بیماری داشتند. عمامه را برای استشفا بردند و برمی‌گردانند. همان‌طور که نشسته بودند، همان لک‌لک آمد و عمامه را آورد... 🔹 ببینید چه نگاهی به عمامه می‌کرده‌اند! آن محتوا، چه شخصیّتی به آنان می‌داده است! اصلاً‌ نگاهشان چطور بوده است؟ کد ۲۳۹۳۹ ▪️ @alHadi_h ▪️ @nasery_ir ‌ ‌‌‌‌ ‌‌