به نظرم نه رهبری بدون مردم معنا دارد و نه مردم بدون رهبری.
رهبری بدون مردم یعنی چی اصلا؟ بحث من قبل از این است که حق امامت را خدا میدهد یا خدا نمیدهد. مردم در محق کردن امام نقش دارند یا ندارند. من میگویم اگر امتی نبود و مصلحت او که همان تعالی او است نبود، امامتی نبود و حق امامت معنایی نداشت. عدالت که بروز و جلوه تعالی جامعه است و بستر تعالی و رشد هم هست ، سبب اصلی مشروعیت است به همین دلیل. به این دلیل که ولو حق را خداوند بدهد ملاک خدا در دادن حق امامت ، تعالی امت است ملاک او عدالت است. این همان نکته ای است که از فارابی و ابن سینا تا خواجه نصیر و دوانی و صدرا همه بر آن متفقند. پس امامت هویتش را از امت میگیرد.
اما دقیقا به همین وزان، مردم هم بدون امام چه ارزشی دارند؟ هیچ. حقیقتا هیچ. مردم بدون امام یعنی اراده عمومی واحدی وجود ندارد. یعنی یک جمع پراکنده یا حداکثر یک جمع به سمت پراکندگی. یعنی یک جمع در وضعیت جنگ. یعنی یک جمع در وضعیت استبداد و به سمت نفی آزادی.
کسی که دم از مردم بزند بدون توجه به این نکته یا نمیفهمد یا خودش را به نفهمی میزند. تکلیف مردمگرایی وقتی روشن میشود که تکلیف امامشان روشن شود. جامعه ای که هدایتش در دست رسانه و هنر و ابزارهای شیطان باشد، حرف از مردم گرایی و خواست مردم درش زدن، حرف از شیطان زدن است و اراده شیطان. مردم بدون امام کیست؟ زید و عمرو و بکر است و دعواهایشان. مردم بدون امام کیست من یفسد فیها و یسفک الدما است. مردم با امام انی اعلم ما لا تعلمون است. کسی که دم از مردم میزند و دم از امام نمیزند دروغ میگوید او دارد اراده طاغوت را پیش میبرد ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعا. تکثر و از هم پاشیدگی و استضعاف روش فرعون ها است که برتر شوند. اینها مردم گراییشان به جعل اهلها شیعا میکشد و تقویت علا فی الارض برای فرعونها. لعنتی ها ذهن مردم را به دست رسانه هایی میدهند که عنانش در دست فرعونهای پیدا و پنهان است و بعد مردم مردم میکنند دروغ میگویند. فرعون گرا یند نه مردم گرا. جامعه موسوی و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض است این موسی است که میخواهد همه را تعالی ببخشد و همه بشوند و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین.
نه رهبری بدون مردم معنا دارد و نه مردم بدون رهبری. نه امام بی امت معنا دارد و نه امت بی امام.
@ali_mahdiyan