شهید فاطمه طالقانی فرزند سید هدایت الله 🍀دو روز بعد از ماجرای انفجار حزب جمهوری اسلامی یعنی 9 تیر 1360 ، منافقین در ماهشهر شیشه یک کانکس را که دختری سه ساله در آن به تنهایی خواب بوده را میشکنند و وارد میشوند، دورتا دور آن را بنزین میریزند و با یک کوکتل مولوتف کانکس را با دختر بچه داخل آن به آتش میکشند. مادر میگفت هنوز شعله های آن کانکس جلوی چشم من است که ارتفاع آن به 6 متر میرسید. 🍀شب قبل حادثه به فاطمه گفتم قبل از خواب بسم الله بگو. او هم بسم الله الرحمن الرحیم را همراه با سوره توحید خواند. مادر میگفت این قدر قشنگ خواند که دوباره به او گفتم یکبار دیگر هم بخوان و خواند. مادر میگفت اخرین حرفهای فاطمه همین بوده و بعد دیگر بیدار نشده و همان طور که خواب بوده سوخته است. من با خودم میگفتم ای کاش چنین باشد. ای کاش فاطمه موقع شکسته شدن شیشه کانکس و ریخته شدن بنزین داخل کانکس بیدار نشده باشد. ای کاش بعد از آتش گرفتن کانکس هم بیدار نشده باشد و همان طور که خواب بوده به شهادت رسیده باشد. ما یک عمر با خیمه و آتش و کودک و حمله نامردان آشنائیم. ای کاش کانکس هم خیمه بود و کودک خواب نبود و در هم بسته نبود. 🍀مادر از تشییع جنازه کودک سه ساله اش توسط مردم ماهشهر هم گفت که مردم ماهشهر زیر جنازه فاطمه شعار میدادند«حسین حسین؛ آتیش زدن به خیمه ها » . 🍀مادر از همسرش هم گفت. اینکه در آن صبح کنار کودکشان نبودند چون همسر طلبه اش در دبیرستان و دانشگاه از دین و معنویت و اسلام و انقلاب و خمینی برای مردم گفته است. اینکه مادر هم در دبیرستان دخترانه مشغول کار فرهنگی بوده و اصلا به همین جرم، دخترشان توسط منافقین محکوم شده است. 🍀سید هدایت الله برای تبلیغ یک روزه به یکی از روستاهای اراک رفت و بیست روز ماند. آنجا علاوه بر تبلیغ در لایروبی قنات روستا و مرمت مسجد هم کمک کرده بود. او زمانی بعد از بررسی روایات خدمت به خلق به همسرش گفته بود دوست دارم همه کارهای تحقیقاتی و پژوهشی ام را رها کنم و فقط «خدمت» کنم. اگر چه کار علمی سید آنچنان جدی بوده که سه سال آخر عمرشان شب تا صبح کار میکرده اند. جمله آخر این مادر شهید این بود:«تا هستیم و هستید، این راه را ادامه دهید.» پ ن: سپاه توسط پارلمان اروپا به لیست سیاه تروریستی وارد شد. یکی از عوامل این اتفاق هم فعالیتهای منافقین بوده است. https://eitaa.com/neshanha