مردمسالاری و مردم آزادی 🌱به خلاف آنکه عده ای مساله اصلی اندیشه را نسبت مردم سالاری با دین سالاری میدانند به نظرم تبیین تمایز مردمسالاری با دموکراسی مساله کلیدی تری است که پاسخ پرسش قبل را هم در خود نهفته است. 🌱همه چیز نیز به تبیین حقیقت انسان باز میگردد. مدتی قبل رهبری در جمعی این جمله علمی و کلیدی را در دستگاه اندیشه انقلاب اشاره فرمود که ما هم قایل به محوریت انسان هستیم اما انسان محوری شیعی با انسان محوری به معنای اومانیسمی آن نیز تفاوت جدی دارند. 🌱شهید مطهری در اکثر آثارش این بحث را مطرح کرده است که انسان دو شخصیت دارد یکی شخصیت برتر و حقیقی او و دیگری شخصیت فروتر و توهمی و به تعبیر درست تر شخصیت حیوانی اش. این دو کنار هم هویت واحد او را شکل میدهد. 🌱حیوانیت انسان بعدی از وجود او است که بنا نیست کنار گذاشته شود اما باید ذیل حقیقت انسانی انسان قرار گیرد. مردمسالاری یعنی تسلط مردم بر خودشان و مردم آزادی یعنی رهایی مردم. 🌱اگر نفس حقیقی انسان بر نفس حیوانی مسلط شود انسان صاحب کرامت میشود. اندیشه مردمسالار هم به حیوانیت انسان آزادی میدهد و هم او را مکلف میکند. اما در ساختار مردم آزادی یا دموکراسی، تکلیف، چه شرعی اش چه اخلاقی اش و چه حتی عقلی اش به نفع آزادی عقب مینشیند. داستان و امثالهم مبانی حقوقی دارد که جز بر اساس این اندیشه قابل فهم نیست. 🌱 اومانیسم یا انسان محوری غربی در واقع حیوان محوری است نه انسان محوری. محوریت انسان یعنی محوریت حقیقت انسان که به محوریت شرع و ولایت میانجامد. شرع و ولایت در وجود انسانها پایگاهی دارد که همین حقیقت نفس برتر است. 🌱البته آزادی، بستر شکل گیری نظام مردمسالار است و مردم سالاری به اجبار شکل نمیگیرد و علت رفراندوم جمهوری اسلامی این است که مردم به آزادیشان ساختار و نظام خود را انتخاب میکنند. اما انتخابشان تسلط حقیقت انسان است و کرامت او. مردم آزادانه دین را انتخاب میکنند و آزادانه خود را مکلف میکنند. 🌱توجه به این تقریر از مردمسالاری نشان میدهد که مردمسالاری و دین سالاری دو روی یک سکه اند نه دو مفهوم ضمیمه به هم. @ali_mahdiyan