رهبری چه میکند؟ ☘تحلیل رفتار رهبر برای کسانی که بنا دارند به او کمک کنند مهم است وقتی نتوانیم رفتار او را تحلیل کنیم چه بسا کار او را خراب کنیم. یا لااقل کمکی به او نکنیم. ☘رفتار رهبری ارتباط روشنی با دو نقطه دارد یکی اراده دشمن و دیگری اراده مردم. 🔸دشمن دقیقا دارد چه میکند؟ آیا ترامپ یک دیوانه است که خودش هم نمیداند چه میکند؟ یا او طرح کلان و فکر شده ای که محصول کل دستگاه سیاستگذاری و تصمیم سازی آمریکا است دنبال میکند؟ در این صورت طرح آمریکا چیست؟ 🔸به نظر میرسد خیلی وقت است که تصمیم گیران آمریکا به این نتیجه درست و دقیق دست یافته اند که اراده کلان ایران که محور مبارزه حقیقی است در دست رهبر این کشور است و مهمترین و اساسی ترین پارامتر تغییر اراده رهبر نیز تغییر افکار و اراده مردم است. آنها به این نتیجه رسیده اند که اراده مردم باید تغییر کند تا همه چیز عوض شود. 🔸امروز هدف آمریکا براندازی ایران نیست. آشوب در ایران به قصد براندازی رخ نمیدهد بلکه اهداف دیگری وجود دارد: اول آنکه در فضای آشوب قدرت اندیشه و فهم عمومی مختل میشود. دوم آنکه در فضای آشوب سخن از اراده واحد عمومی امت معنایی ندارد بلکه هر کس از جانب همه سخن میگوید. سوم اینکه در فضای آشوب همه به دنبال تنها راه امید میگردند و چه بسا به رضا خان هم تن بدهند. چهارم آنکه رابطه امت و امام مختل میشود و این کلیدی ترین بخش ماجرا است. 🔸 کم رنگ شدن اتصال نظام و مردم یعنی تضعیف اساسی ترین محور قدرت و اقتدار ایران و از بین رفتن منبع جوشان مبارزه با اسراییل و تقویت جبهه دشمنی. ☘اما مردم چه حالی دارند؟ 🔸آنچه در این مدت رخ داده دو سوی کلیدی داشته یکی امیدبستن به بیرون از مرزها و حساب کردن روی تدبیر و امیدی که در ارتباط با خرپولهای حاکم در عالم تعریف میشود. این توسط دولت به عنوان یک گفتمان دنبال شده و میشود. پاره شدن برجام در این فضا یک را شکل داد. دنبال کردن راه حل به جای مسیری است که دولت در این جهت دنبال میکند. 🔸سوی دوم، مشاهده حجم به هم ریختگی و تشتت در تصمیم گیری و اداره است حرفهای ضد و نقیض و اتهامات مسوولین به هم. خروجی این نگاه هم یک و اثبات عدم توانایی در اداره کشور است. خود آشوبها نیز به این ترس دامن میزند. بی ثباتی و نبودن اقتدار در مدیریت دولت نیز دامن زننده است. 🔸محصول و همان چیزی است که دشمن برای نقشه خود لازم دارد. ☘رهبری چه میکند؟ او از یک سوی امید به داراییها و امکانات داخلی را با صدای بلند فریاد میزند. گفتمان محوری او است. از سوی دیگر به جد مشغول کمک به دولت است تا دولت بتواند صحنه داخلی را اداره کند. او با دولتی که میتوان به بهترین صورت او را امروز بی آبرو کرد، صمیمانه همکاری میکند. نقدهای راه گشا و ایجاد احساس انسجام درونی با جلسات ثابت و پیگیر، همه برای زمینه سازی برای یک تصمیم عاقلانه و درست در مردم است و رهبری کاری به جز این ندارد که مردم را متوجه خودشان کند و داراییهای بی نهایتشان. ☘اما تمام تلاش جریان حزب الله صرف نقد دولت است تا او را بی آبرو کند. نقد دولت بدون نگاه به حال و وضعیت مردم باعث احساس تشتت و به هم ریختگی و دامن زدن به ناامیدی و ترس فراگیر خواهد شد. راه حل، نقد گفتمانی دولت است به جای دشمنی با دولت. نقدی دلسوزانه و کمک به دولت در کنار جدی کردن گفتمان بازگشت به خویشتن و نقد گفتمان بازگشت به برجام و گفتمان توجه به دست دشمن. این را باید درک کنیم که دشمنی با گفتمان دولت فرق میکند با دشمنی با دولت. میتوان دولت را در حل مسائل کمک کرد میتوان حرفهای گاه گاه آنها را در مبارزه با دشمن یا بازگشت به مردم تقویت و پر بسامد کرد. میتوان زور اصلی انتقادات را در این نقطه متمرکز کرد که هزینه تسلیم بیشتر از هزینه مقاومت است دقیقا رفتاری که دشمن برعکس آن را دنبال میکند. https://eitaa.com/ali_mahdiyan