تنزیل مفاهیم کتاب طرح کلی اندیشه مقاومت رو بردم دادم دست اوس یدالله. اوستای مکانیک دوست داشتنی. با لبخند نگاهم کرد و گفت خودت نوشتی؟ گفتم بله. ببینید نظرتون چیه. اوستا رو خیلی دوست دارم، اهل عشقه و اهل اندیشه. ماشینهامون مشکلی هم نداشته باشه دوست داریم بریم پیشش یه سر بزنیم. کتاب رو گذاشت روی میز کارش رفت روغن رو بیاره بریزه تو ماشین، یک مشتری اومد توی مغازه اش ظاهرا باهاش رفیق بود، نشست تا اوستا بیاد. نگاهش به کتاب افتاد، کتاب رو گرفت دستش. به قیافه اش نمیومد اهل کتاب خوندن باشه. زیر چشمی میپاییدمش. همینطوری کتاب رو باز کرد یه نگاه انداخت. بعد برگشت گفت حاج آقا ببخشید این کلمه یعنی چی؟ نگاه کردم دیدم نوشته «یقظه» گفتم یعنی بیداری. بعد برگشت به من و گفت کتاب جالبی است مال همین امروز ما است. تعجب کردم. گفتم چطور متوجه شدید. انگار احساس افتخار کنه گفت آره دیگه مال همین امروز ما است. من چند خط خواندم فهمیدم. ببین چی نوشته. چند خط رو برام خوند. انگار مشکلش فقط همون کلمه بود. نمیدانم چرا ولی از این اتفاق خوشحال و راضی بودم. احساس موفقیت میکردم. چند روز بعد دکتر محمدحسین ساعی که کتاب رو خونده بود میگفت، مهمترین نکته کتاب اینه که حرفهای سخت فلسفی رو ساده میگوید. طوری که یک دبیرستانی هم میتونه بفهمه. اگر واقعا کتاب ساده فهم باشه، برای من اتفاق مهمیه. @ali_mahdiyan